نویسنده: نویل سیمینگتن 

مترجم: مهیار علینقی 

پاره‌ای از متن کتاب:

درمان‌گر بالینی به واسطه‌ی صحبت با بیمار، او را درمان می‌کند. این‌کار، روان‌درمانی نام دارد. درمانی از این‌ دست، آیینه‌ای مقابل روح بیمار می‌گیرد و بیمار به‌محض این‌که خود را فهمید، تغییر می‌کند. کار درمان‌گر این است که فهم را متولد سازد.

شناختنِ خود دردناک است.
ممکن‌است کسی خود را متدین و معتقد بداند و ناگهان دریابد که فردی رذل و بی‌اخلاق است. چنین درکی سامانه‌ی شخصیتی فرد را زیر و رو می‌کند و مدیریت سردرگمی و دشواری‌های متعاقب آن، نیاز به روان‌درمان‌گری مجرب دارد.
وقتی بیمار برای لحظه‌ای خود را آدمی پست و رذل می‌بیند، می‌کوشد این تصویر را محو کند. لازم است درمان‌گر استوار و در عین‌حال، دل‌سوز باشد تا به بیمار در مدیریت این بینش نویافته کمک کند. برای انجام صحیح این کار، درمان‌گر باید به لحاظ هیجانی نیز قوی باشد.

درمان‌گر پیک خبرهای بد می‌شود و بیمار از این پیک متنفر شده و آرزو می‌کند او را بکشد.
یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های روان‌درمان‌گر، استحکامِ هیجانی است. روان‌درمان‌گر باید بتواند منفور بودن و مورد اتهام و توهین قرار‌گرفتن را مدیریت کند. بیماری که در وضعی بحرانی قرار دارد نیاز دارد تا بتواند
دست به‌چنین کارهایی بزند و بداند که متقابلاً مورد حمله قرار نخواهد‌گرفت.

درمان‌گر به واسطه‌ی مشاهده‌ی ماهیت رابطه بیمار با دیگران، وضعیت ذهنی او را ارزیابی می‌کند. این امر، بیش‌از هر چیز دیگری سطحِ سلامت‌روان بیمار را برای درمان‌گر روشن می‌سازد. اگر بیمار از عشق‌ورزی و دوست‌داشتن ناتوان باشد، اگر اجازه می‌دهد تا حقوق و احساسات‌اش زیرپا گذاشته‌شود یا اگر اهمیتی به احساسات دیگران نمی‌دهد، آن‌گاه نوعی اختلال روانی در کار است.

می توان خودِ درمان را نمونه‌ای از چگونگیِ رفتار بیمار نسبت به دیگران دید. بیمار وارد گفت‌وگو با درمان‌گر می‌شود و رابطه‌ای با او شکل می‌دهد. تنها رابطه‌ای که درمان‌گر از آن شناخت دست اولی دارد، نحوه‌ی ارتباط برقرار کردن بیمار با او (درمان‌گر) است.

ممکن‌است درمان‌گر دریابد که بیمار، او را بسیار متفاوت با چیزی که واقعاً هست تصور می‌کند. حالا درمان‌گر چیزی واقعی برای کار دارد. درمان‌گر با دقت مشاهده می‌کند که بیمار، چگونه به او واکنش نشان داده و چگونه با او برخورد می‌کند و به این واسطه، بینشی درباره اغتشاشِ کارکردِ ذهنیِ بیمار و چگونگی تأثیر آن بر افراد دیگری که در زندگی بیمار حضور دارند، به‌دست می‌آورد. اما اگر درمان‌گر فهمِ خوبی از خود نداشته باشد، این کار بی‌اندازه دشوار خواهد بود.

اگر درمان‌گر کسی باشد که گرایش دارد تا از طرف دیگران مورد سوء‌رفتار قرار بگیرد و پایمال شود، تمام بیماران‌اش را اشخاصی بسیار بی‌رحم و بی‌ملاحظه تشخیص خواهد داد. به‌همین دلیل است که یکی از بخش‌های ضروری آموزش درمان‌گر، درمان شخصی خود اوست. از این رو، بسیار به‌جاست که از درمان‌گر بپرسید آیا خودش تجربه‌ی درمان داشته است یا نه.

تفاوت بسیار زیادی است میان درمان‌گرانی که کاری بیش‌از حرف‌زدن نمی‌کنند، که متأسفانه اکثریت مطلق را تشکیل می‌دهند و آن‌هایی که واقعا می کوشند تا شفابخش باشند.

‌امروزه تقاضا برای روان‌درمانی و مشاوره بیش از هر زمان دیگری دیده می‌شود. با توجه به آگاهی بالاتر و نیاز افراد، تعداد مراجعین این دوره‌ها بیشتر شده و همچنین تعداد انجمن‌های مختلف این صنف نیز دو برابر شده است.

بنابراین این سوال پیش می‌آید که آیا صلاحیت حرفه‌ای و استانداردهای درمان‌های روان‌شناختی قربانی تقاضای بی‌شمار افراد می‌شود؟ آیا افراد مناسب به شکل درستی برای روان‌درمانی و مشاوره آموزش می‌بینند؟ چگونه افراد نیازمند به این دوره‌ها می‌توانند درمان‌گر شایسته‌ای را برای خود برگزینند؟

از آن‌جایی که روان‌درمانی یک فرآیند وقت‌گیر و پرهزینه است، باید مطمئن شویم که برای این دوره مناسب‌ترین درمانگر و بهترین مکان را انتخاب کرده‌ایم. کتاب «چگونه روان‌درمانگر انتخاب کنیم»، به منظور دست‌یابی به بهترین تجربه از این فرآیند روان‌درمانی، بر آن است تا بیماران و مراجعین را راهنمایی کند.

نویسنده این اثرنویل سیمینگتنبا توضیحی از اهداف روان‌درمانی مبحث خود را آغاز کرده و در ادامه درباره مؤلفه­های درمانگر لایق و نالایق صحبت می‌کند. با خواندن این کتاب از وظایف و نحوه درست برخورد یک درمانگر شایسته با خود آشنا می‌شوید.

نویل سیمینگتن یکی از اعضای گروه میانه روانشناسان انگلیس است. وی تعدادی کتاب در زمینه مباحث روان‌کاوی منتشر کرده است، و از سال ۱۹۹۹ تا ۲۰۰۲ رئیس انجمن روان‌کاوی استرالیا بود.

یادداشتی از مبینا حسین‌پور مقدم