رفتار جنسی از کشش تا عمل اشکال مختلفی به خود میگیرد. دست کم برای ما انسانها، این اصلیترین غریزه هر چیزی هست جز اصلی! همانطور که آلفرد کینزی پژوهشگر پیشرو در زمینۀ سکس عنوان میکند تنها قانون «ثابت» در رفتار جنسی انسان «تغییرپذیری» است. علاقۀ انسان به سکس امری نیست که تصادفاً روی بدهد یا ندهد، بلکه بیشتر یک قاعدۀ ذاتی است؛ بقای گونه به آن بستگی دارد. اگرچه میل جنسی در چرخۀ زندگی انسان، بسته به توقعات و رضایتمندی از روابط، دچار اوج و فرود میشود، بااینحال احتمالات به نفع سکس چیده شدهاند: به عنوان مسیر دستیابی به پیوندجویی، صمیمیت، لذت، و حتی رشد و بالندگی.
افراد گوناگون به دلایل گوناگون درگیر فعالیتهای جنسی گوناگون میشوند: برای حفظ کارکرد جنسی بدن، برای احساس خواستنی و جذاب بودن، برای اعمال قدرت در روابط زوجی، برای راضی کردن شریک جنسی، برای نزدیکتر شدن به شریک عاطفی بالقوه یا محکمتر شدن رابطۀ عاطفی، برای کاهش احساس اضطراب، برای احساس زنده بودن و … که شاید بتوان همۀ آنها را در یک جمله خلاصه کرد: برای ارضای نیازهای بدنی، روانی، و ارتباطی خود. بااینحال این نیازها ممکن است بهنجار یا بیمارگونه باشند. ازطرفی پیچیدگیهای جسمانی و روانشناختی سکس ایجاب میکند که افراد دیر یا زود در مقطعی از زندگی مشکلاتی را در رابطه با زندگی جنسی خود تجربه کنند.
زندگی جنسی انسان با تعارضات درونروانی او درآمیخته است. دنیای جنسی ما شامل رفتارها، ترجیحات، و عادات خاص جنسی؛ انتخاب ابژۀ، فانتزیها و رویاهای جنسی؛ بدکارکردیها، انحرافات و اعتیادهای جنسی؛ و سرانجام گرایشات، هویت و نقشهای جنسی همگی متأثر از تجاربی است که در گذشته با افراد مهم زندگی، بهویژه والدین، همشیرها و همسالان داشتهایم. ازطرفی سکس و مسائل پیرامون آن بخصوص در جوامع مذهبی مثل جامعۀ ما همواره موضوع ممنوعیت بوده: تابویی جهت پنهان ساختن، اجتناب کردن و واپس راندن، و نه بخش مهمی از زندگی جسمی و روانی انسان جهت تجربه کردن، ابراز نمودن و پرداخته شدن. موضوعی که همواره با احساسات متناقضی همراه بوده است: احساس برانگیختگی و لذت و درعینحال اضطراب و گناه؛ آنچه فرد تمنا، تمدن ممنوع، و سرانجام روان برای رسیدن به مصالحه سرکوب میکند. بااینحال میدانیم که آنچه به ناآگاه رانده میشود، همانجا نخواهد ماند و به اشکال مختلفی خود را بروز خواهد داد.