موفقیت در فردیت یافتگی بر سازگاری و عملکرد روانی-اجتماعی افراد تاثیر گذار است. در مقابل، شکست در این فرایند فرد را آسیب پذیر می سازد. از آنجا که فردیت یافتگی برای ایجاد تعادل میان نزدیکی و فاصله در رابطه های صمیمی لازم است، اختلال در آن می تواند به شکل مشکلاتی در کسب استقلال نمایان شود، بدین نحو که وابستگی مختل یا استقلال مختل را موجب شود. حالت وابستگی مختل خود را در نیاز برای نزدیکی دائم فیزیکی و هیجانی نشان می دهد. در مقابل، حالت استقلال مختل به شکل تکیه بیش از حد بر خود نمایان شده و هرگونه مداخله از سوی دیگران مزاحمت برداشت می شود.

برای فردی که به قدر کافی به فردیت یافتگی نرسیده است، فردیت یافتن می تواند به معنای خیانت به دیگری های مهم یا تهدید ثبات رابطه با آنها ترجمه شود. چنین فردی عاملیت خود را برای برقراری رابطه، یا فردیت را برای تعلق  فدا می کند. چنین فرد مبتلایی به آمیختگی روان شناختی فاقد مضمون روشنی از خویشتن بوده و در پیگری اهدافی که مغایر با آرزوهای خانواده یا دیگری های مهم هستند دچار ناراحتی خواهد شد. در نتیجه ممکن است دچار احساسات افسردگی و اضطراب شود. مضافا، آمیختگی روانشناختی ممکن است سبب وابستگی افراطی به دیگران، مشکل در روابط حرفه ای یا عشقی، ضعف در تصمیم گیری شده و فرد را با این مشکل که نمی داند چه کسی است یا چه چیزی از زندگیش می خواهد مواجه سازد.

اختلال در فردیت یافتگی در دامنه ای از مشکلات مهم بالینی نیز ظاهر می شود از جمله شخصیت مرزی و خودشیفته، اختلال در عملکرهای خانوادگی و زوجی، ایده پردازی خودکشی و اختلال سازگاری. اختلال های جزئی تر سبب تجربه آمیختگی با دیگری و فقدان مرزهای روشن خود-دیگری می شود. اختلال های شدیدتر در ناتوانی در تنها ماندن، متوسل شدن به زور برای کنترل همه جانبه دیگران به عنوان امتداد خویشتن و نقص در ثبات شی تظاهر می کند. همچنین باید توجه داشت که فردیت نایافتگی لزوما نشانه حضور یک مشکل روان شناختی نیست، اما در ابتلا به افسردگی، اضطراب، استرس یا خود-تردیدی می تواند عامل مهمی باشد.

منبع:

Kins, E., Beyers, W., & Soenens, B. (2013). When the separation-individuation process goes awry: Distinguishing between dysfunctional dependence and dysfunctional independence. International Journal of Behavioral Development۳۷(۱), ۱-۱۲.