چطور نارسیسیزم به کمک ما می آید؟

همه افراد تا حدی نارسیستیک هستند. درواقع، نارسیسیزم بر روی یک طیف قرار دارد که در میانه دو حد انتهایی آن یعنی مقدار بیش از حد اندک یا بیش از حد آن، نارسیسیزم سالم یا بهنجار (Healthy Narcissism) قرار گرفته است. جاییکه شخص از نقاط قوت و ضعف شخصیت خود آگاهی دارد و چون خویشتن خود را می شناسد می تواند انتظارات واقع گرایانه ای از خود داشته باشد که به طرز مناسبی با توانایی هایش تناسب دارند. او از نارسیسیزم سالم به نحوی استفاده می کند که وی را به سمت رسیدن به نیازها و خواسته هایش هدایت کند بدون آنکه به کسی آسیب رسانده یا بی احترامی کند. با این نارسیسیزم پخته است که فرد می تواند به نحوی با دیگران داد و ستد کند که به روابط رضایتمند متقابل و با دوام در طول زمان بینجامد. در این فضا برای یکتایی و استقلال هر دو سوی رابطه احترام وجود دارد و هر دو برابر هستند، از این رو نیازی به آرمانی شدن یا کم ارزش شدن هیج کدام از افراد درگیر در رابطه نیست.

اندیشیدن و مراقبت کردن از خود بخشی از سلامت روان مطلوب و حاکی از جراتمندی است و با اعتماد به نفس، جاه طلبی و تاب آوری ارتباط دارد. مطالعات نیز نشان داده اند که نارسیسیزم بهنجار با ناراحتی های روزانه و حالت افسردگی، با احساس تنهایی، با اضطراب روزانه و حالت نوروز رابطه معکوس داشته و با سلامت ذهنی و روزمره و نیز با سلامت زوجین رابطه مستقیم دارد.

چه ویژگی هایی نشان می دهد که شما یک نارسیستیک سالم هستید؟

  1. بیش از حد نگران این نیستید که دیگران چه فکری در مورد شما می کنند: بنا به یک ضرب المثل قدیمی، افراد در دهه ۲۰ زندگی نگران این هستند که دیگران چه فکری در مورد آن ها می کنند، در دهه ۴۰ به آنچه دیگران در مورد آن ها فکر می کنند اهمیتی نمی دهند و در دهه ۶۰ درک می کنند که دیگران اصلا به آن ها فکر نمی کنند. در حالیکه یک نارسیستیک ناسالم در دهه ۲۰ باقی می ماند، اگر شما یک نارسیستیک سالم  باشید به اینکه اکثر افراد در مورد شما چه فکری می کنند توجهی نمی کنید ولی به آنچه نزدیکانتان در مورد شما می اندیشند اهمیت می دهید. البته نه نظراتی که پیرامون دستاوردها و افتخارات شما هستند، بلکه مهم برای شما این است که آیا آن ها از سوی شما احساس احترام می کنند، آیا به اندازه کافی از سوی شما احساس امنیت می کنند که با شما صادق، گشوده و صمیمی باشند. آیا احساس می کنند که شما واقعا مراقب سلامت و آسایش آن ها هستید.

  2. مسائل را شخصی نمی کنید: در حالیکه یک نارسیستیک ناسالم همه چیز را شخصی می پندارد چرا که بر این باور است که دنیا حول محور او می گردد، نارسیستیک سالم دیگران را نه بهتر و نه بدتر بلکه مساوی با خود در نظر می گیرد و درک می کنید که افرادی که شما را دوست دارند همه در تلاش هستند تا در حد توانشان بهترین زندگی را برای خود بنا کنند. در این جا همدلی است که میان افراد جریان دارد.

  3. بر روی خودتان تمرکز دارید: منظور این است که سرتان را پایین انداخته و زندگی خود را بر اساس ارزشهایتان اداره می کنید، چشم انداز سالمی از زندگی دارید که با اشتیاق، اولویت ها و اهدافتان شکل گرفته است و این شما هستید که تصمیم می گیرید چگونه فردی می خواهید باشید.

  4. از همراهی دیگران لذت می برید: برخلاف یک نارسیستیک ناسالم که تنها در صورتی که تایید دیگران را داشته باشد می تواند از مصاحبت با آن ها لذت ببرد، اگر شما یک نارسیستیک سالم باشید بدون اینکه فکر کنید چطور می توانید مکالمه را به سمت خودتان سوق دهید می توانید از مصاحبت با دیگری با احترام به فردیت او لذت ببرید.

  5. مسئولیت اعمال خود را می پذیرید: اگر شما یک نارسیستیک سالم باشید مسئولیت اعمال و تصمیمات خود را می پذیرید. به جای اینکه خود را قربانی دائمی بدانید، به خاطر آسیب غیرعمدی که به احساسات دیگری زده اید از او معذرت خواهی می کنید.

نارسیسیزم مخرب را چطور تشخیص دهیم؟

علاوه بر شخصیت نارسیستیکی که به عنوان اختلال در راهنمای تشخیصی آماری اختلالات روانی وجود دارد و بیشتر به نوع بزرگ منشانه و متکبرانه شخصیت نارسیستیک اشاره دارد، بسیاری از اشخاص نارسیستیک نیز وجود دارند که احساس خجالت و شرم می کنند، از روابط اجتناب می کنند و فاقد اتکا به نفس هستند در حالیکه در درون با فانتزی های بزرگ منشانه ای اشتغال خاطر دارند.

بنابراین نارسیسیزم به انواع مختلف دسته بندی می شود، نظیر خودشیفته “پوست کلفت” و “پوست نازک”، “بی اعتنا/بزرگ منش” و “گوش به زنگ”، “خودنما” و “مخفی” یا نارسیستیک “بزرگ منش” و “آسیب پذیر”.

در یک تقسیم بندی سه نوع از افراد نارسیستیک مشخص شده اند: بزرگمنش/بدخیم (grandiose/malignant)، “شکننده” و “عملکرد بالا/خودنما”؛ نوع سوم به علت بزرگ نمایی، توجه خواهی، نگرش های اغواگرنه یا تحریک آمیز و البته برای توانمندی های روانی برجسته هستند. همچنین، افراد شکننده، آَسیب پذیر یا گوش به زنگ، از نوع پوست نارک هستند زیرا آن ها همیشه بی اعتنایی ها یا زخم های نارسیستیک را در اظهارات دیگران درک می کنند. این افراد وقتی احساس جراحت می کنند دچار فوران های هیجانی می شوند. در مقابل، نوع بزرگ منش به آنچه در دیگران در جریان است بی اعتناست و آن ها را مخاطبان بالقوه ای در نظر می گیرد که تحسینی را که وی نیازمند آن است فراهم می کنند (برای اطلاعات بیشتر رجوع کنید به مقاله خودشیفته کمرو از سلمان اختر).

چطور نارسیس ها فریفته تصویر خود در آب شده و برای به آغوش کشیدن خویش در آب پریده و غرق می شوند؟

نارسیستیک فردی است که به دلیل زخم های روانی دوران خردسالی، خود واقعی خویش را دفن کرده و آن را با یک خویشتن کاذب جبرانی جایگزین کرده است. این نقاب جایگزین برای خویشتن واقعی اغلب به شکل بزرگ منشی، “در راس همگان قرار داشتن”، جذب شده در خود و بسیار متکبر نمایان می شود. توصیف فرهنگ عامه از نارسیسیزم، فردی است که عاشق خودانگاره ای آرمانی شده است و آن را فرافکنی می کند تا خویشتن واقعی، مجروح و زخمی شده خود را احساس نکرده و با آن دیده نشود.

در واقع اکثر افراد مبتلا به نارسیسیزم با تلاش های ترمیمی سعی در اجتناب از شرم یا آشکار شدن نقصی دارند که در درون خود احساس می کنند. آنها فاقد اتکا به نفس هستند در حالیکه در درون با فانتزی های بزرگ منشانه ای اشتغال خاطر دارند. این تلاش ها به دو دسته تقسیم می شوند: الف) تلاش برای یافتن ابزاری چون اعتیاد که جانشین فقدان عزت نفس آن ها باشد و ب) تلاش برای مخفی کردن احساس نقص و استفاده از ابزار روانشناختی علیه آگاهی از احساس نقص.

تاثیر محیط بیرون بر نقص درونی فرد نارسیستیک چگونه است؟

تجربیات ذهنی افراد نارسیستیک به شکل احساس پوچی و بی معنایی درونی است و بر همین اساس نیاز به تزریق تایید اهمیت و ارزش از بیرون دارند. افراد نارسیستیکی که موفق به دریافت چنین تاییدی در شکل های موقعیت، تحسین، ثروت یا موفقیت می شوند، وجدی درونی را احساس می کنند و به شکل بزرگ منشانه و متکبرانه رفتار می کنند و ممکن است با دیگران (خصوصا کسانیکه آن ها را پایین تر از خود می بییند) با تحقیر رفتار کنند. وقتی محیط در ارائه چنین تاییدی شکست بخورد، افراد نارسیستیک احساس افسردگی و شرمندگی کرده و نسبت به کسانیکه به موقعیت نداشته آنان دست یافته اند احساس حسادت می کنند. آنان اغلب در مورد موفقیت، زیبایی، شکوه و قدرت لایتناهی خیال پردازی می کنند و درک فقدان لذت واقعی در کار یا عشق می تواند برای آن ها دردناک باشد. با یادآوری طیف شخصیت های افسرده وار، می توان اظهار داشت که آن ها در سویه درون فکن طیف قرار گرفته اند چراکه الگوهای آن ها منعکس کننده تلاش ها برای ایجاد و حفظ مضمون خویشتن بوده و اشتغال فکری آن ها با مسائلی چون خودمختاری، کنترل، خود ارزشی و هویت می باشد.

اسکندر، ناپلئون یا هیتلر: نارسیستیک کدام از یک از این هاست؟

افراد با دغدغه های نارسیستیک مشکل زا از لحاظ شدت بر روی یک طیف قرار می گیرند که از سطح نوروتیک به سوی سطح سایکوتیک کشیده شده است. در سمت نوروتیک این طیف، افراد نارسیستیک احتمالا از لحاظ اجتماعی موفق و جذاب هستند و اگرچه تا حدودی دچار کمبود ظرفیت برای نزدیکی هستند اما به طور مناسبی با شرایط و علایق خانوادگی سازگار می باشند. در مقابل، افراد با شخصیت های نارسیستیک با سطوح بالاتر آسیب، صرف نظر از اینکه از لحاظ شخصی موفق باشند یا نباشند، از تشتت هویت و فقدان اخلاقیات درونی رنج می برند (که اغلب با خودابرازی بزرگ نمایانه پنهان می شود) و چه بسا به نحوی بسیار مخرب و آسیب زا نسبت به دیگران رفتار کنند. کرنبرگ بیان می کند که مشکل زا ترین افراد خودشیفته با “نارسیسیزم بدخیم malignant narcissism” اشباع شده اند به این معنا که نارسیسیزم آن ها با پرخاشگری های سادیستیک ترکیب شده است تا آنجا که آن ها را بر روی طیف شخصیت ضداجتماعی قرار می دهد.

از جملۀ افراد مشهور در تاریخ که دارای شخصیت نارسیستیک بوده اند می توان اسکندر کبیر، ناپلئون بناپارت و آدولف هیتلر را نام برد. اسکندر فرد ستمگری با افکار بزرگ منشانه بوده که به خاص بودن خود باور داشته است؛ وی ارتش بسیار بزرگی را صرفا برای جاه طلبی های شخصی خود ایجاد کرد. اصطلاح “عقده ناپلئون” نیز از رفتار ناپلئون بناپارت گرفته شده است، که به معنای عمل کردن به شیوه ای بیش از حد تهاجمی است تا احساس حقارت و عزت نفس پایین جبران شوند. هیتلر نیز نمونه ای از نارسیستیک ضد اجتماعی است که باورش به برتر بودن منجر به نسل کشی میلیون ها نفر در اروپا شد.

۵ استراتژی فرد نارسیستیک علیه آگاهی از نقص خود کدام است؟

تجارب بالینی در دیدگاه روابط ابژه نشان می دهند که ۵ استراتژی دفاعی در مقابل آگاهی از نقص وجود دارد: اطاعت، بزرگ مشی، ناارزنده سازی، آرمانی سازی و دلبستگی مفرط.

اطاعت از انتظارات دیگران استراتژی است که توسط فرد نارسیستیک برای کسب تایید انجام می شود. گرچه این افراد در پی انتظار دیگران به سمت موفقیت کشیده می شوند اما این تقلا ناشی از خودبزرگ بینی آن ها نیست، بلکه ناشی از نیازی است که به مخفی کردن حس نقص دارند.

آرمانی سازی بدین شکل که فرد تلاش می کند تا حس بی کفایتی را از طریق یافنن فردی کاهش دهد که معتقد است خصوصیات مثبت اغراق آمیزی از قبیل رهبری، هوش، مهارت، کفایت یا زیبابی دارد. افراد نارسیستیک گرایش دارند تا از اعتماد به نفس زخمی خود با ترکیبت آرمانی سازی و ناارزنده سازی دیگران دفاع کنند. هنگامیکه فردی را آرمانی سازی می کنند، از طریق رابطه با آن شخص احساس خاص بودن و مهم بودن می کنند، وقتی فردی را ناارزنده سازی می کنند، احساس می کنند از او برتر هستند.

دلبستگی مفرط بدین شکل است که فرد نارسیستیک به فردی می چسبد که به باورش او را رها نخواهد کرد و تایید و تحسینی که برای عدم آگاهی از نقص خود نیاز دارد را فراهم می کند.

چه نکاتی در مورد سبک دلبستگی و ظرفیت عشق ورزی فرد نارسیستیک مهم هستند؟

به طور معمول افراد نارسیستیک دارای سبک های دلبستگی ناایمن (هم اضطرابی و هم اجتنابی) هستند که احتمالا ناشی از روابط اولیه آن ها با دیگری هایی است که سردرگم کننده، غیرقابل پیش بینی و مملو از برنامه های پنهانی بوده اند.

افراد نارسیستیک معمولا خیلی سریع، حتی در کمتر از ۵ دقیقه از زمان آشنایی با طرف مقابل ادعای عشق می کنند. افراد نارسیستیک معمولا درگیر بمباران های عشقی می شوند، آن ها وانمود می کنند که تمام چیزی هستند که شما تا به حال می خواستید و در نهایت شما را رها می کند. این یک تکنیک دستکاری کننده است تا به اهداف خود یعنی بارش تایید و تحسین بر سرشان نایل شوند؛ سپس آن ها شروع به دستکاری کردن روانی و سوءاستفاده از قربانی خود می کنند، تا حدی که وی از آنچه واقعا در حال رخ دادن است حیرت می کند. این بخشی از برنامه آن ها برای کسب کنترل کامل است.

یک مشکل مهم در افراد نارسیستیک حفظ عشق در یک رابطه در طول زمان می باشد. تصویر متداول عشق نارسیستیک، شیفتگی شدید و به دنبال آن جدایی قریب الوقوع است. فرد نارسیستیک بیشتر به ماه عسل علاقمند است تا به ازدواج. اینکه بتوان گفت فرد نارسیستیک واقعا به دنبال عشق است کمی دشوار می باشد و دستیابی به اعتبار و احترام بیشتر مورد توجه است. مضافا، جفت هایی که اجازه آرمانی شدن خود را می دهند، ممکن است نیاز فرد نارسیستیک به قرار گیری در سایه یک دیگری ایده آل را اجابت کنند. مشکل فرد نارسیستیک معمولا فراتر از جستجویی ناموفق برای عشق است، بلکه شامل تلاش های زیادی است برای اتصال به دیگرانی که مکررا منجر به شکست فرد نارسیستیک می شوند.

۱۳ شیوه متداول برقراری ارتباط در افراد نارسیستیک کدامند؟

آنچه در افراد نارسیستیک مشترک است نقص در خود-تنظیمی و عزت نفس آن هاست که خود را در ۱۳ شیوه های ارتباطی نشان می دهد:

۱) نیاز به دریافت تحسین، همدلی و اعتبار از سوی دیگری:

برای کسب همدلی و اعتبار در گفتگو، فرد نارسیستیک ممکن است از خود-ارجاعی های بسیاری استفاده کند، اسامی مهمی را بیان نماید و خودش را در مقایسه با دیگران محبوب نشان دهد. اگر گوینده نارسیستیک بزرگ منش باشد احتمالا به چهره شنونده بی اعتناست و به آنچه دیگری باید بیان کند علاقمندی ندارد و گویی ارتباط با این شخص به گونه ای است که فرستنده ای بدون دریافت کننده وجود دارد. اگر گوینده نارسیستیک از نوع آسیب پذیر یا گوش به زنگ باشد، توجه وی احتمالا به چهره شنونده خواهد بود و سعی می کند تا ضمن دریافت تایید از چهره وی هر گونه بی توجهی، تحقیر، عدم توافق یا خستگی را نیز در آن تشخیص دهد.

۲) خود کفایتی کاذب (Pseudo self-sufficiency):

این سبک برقراری ارتباط به انکار وابستگی و نیز ناتوانی در پذیرش کمک از سوی دیگران اشاره دارد. فرد نارسیستیک از دیگران می خواهد که او را مستقل، متمرکز و مسلط بر تمامی شرایط تصور کنند. این سبک معمولا سبب می شود فرد نارسیستیک احساس تنهایی کرده و از کسب توجه دیگران بیشتر مایوس شود.

۳) انکار خودمحتاری دیگری یا اجتناب از آن:

افراد درگیر در رابطه با فرد نارسیستیک غالبا احساس می کنند که توسط او کنترل می شوند. در واقع، در صورتی جفت فرد نارسیستیک می تواند از توجه دائم وی بهره مند شود که به طور همه جانبه تسلیم کنترل او باشد. این رفتار سلطه جو کاملا با نیازهای افرادی که دریافت کننده آن ها هستند غیرهمدلانه است. این نیاز به سلطه جویی و کنترل با نوع بزرگ منشانه شخصیت نارسیستیک ارتباط دارد.

۴) مستعد به احساس شرم و تحقیر در پاسخ به بی اعتنایی های خفیف:

افراد نارسیستیک به راحتی توسط افرادی که با آن ها موافق نیستند، آن ها را نادیده می گیرند، آن ها را نقد می کنند یا مورد استهزا قرار می دهند آسیب پذیر هستند. شرم پدیده ای است که در آن فرد احساس می کند از فرد ایده آل و بزرگ منشی که هست یا باید باشد کمتر است.

۵) انکار درد یا تعارض مرتبط با دور شدن از واقعیت:

گاهی شرم یا تحقیر شدید در نارسیسیزم با انکار واقعیت  موقعیتی خاص و درد و تعارض برخاسته از آن اجتناب می شود. این کار می تواند بسادگی توجه نکردن به چیزی باشد که دیگران می گویند یا نحوه ای باشد که دیگران واکنش نشان می دهند. بسیاری از این افراد نارسیستیک خطاب به کسی به جای گفتگوی اشتراکی با دیگری صحبت می کنند تا از هرگونه عدم توافق یا تحقیری در شنونده جلوگیری کرده و حداقل تماس چشمی را برقرار می کنند. با این حال، بسیار از این افراد در عین حال که یأس را تجربه می کنند به سرعت آن را به رویدادی مثبت تغییر می دهند. به عنوان مثال ممکن است فرد بگوید “همسرش او را رها کرده است و بلافاصله اضافه می کند که درون اقیانوس ماهی بسیار است و آنچه فراوان است زن است!”

۶) مقایسه ای مداوم میان خود و دیگری که توسط حسادت سوخت رسانی می شود:

بزرگنمایی که توسط بسیاری از افراد نارسیستیک نمایش داده می شود بر پایه مفهوم شکننده ای از خویشتن قرار دارد که نیاز برای خاص بودن و بهتر بودن از دیگران را شامل می شود. حفظ این ساختار نیازمند دوپاره سازی است، بدین شکل که دیگران ناارزنده و پایین تر در نظر گرفته می شوند. مقایسه ای دائمی در جریان است تا مشخص شود در هر موقعیت بین فردی چه کسی در راس و چه کسی در قعر قرار دارد. این استراتژی وقتی افرادی با قابلیت های قابل تحسین، خویشتن بزرگ منش فرد نارسیستیک را تهدید می کنند به شکست می انجامد، منجر به حسادت می شود و متغاقب آن مکانیسم های ناارزنده سازی و تحقیر راه اندازی می شوند تا علیه حسادت دفاع کنند.

۷) آرمانی سازی یک دیگری:

از نظر کوهات افراد نارسیستیک در مرحله ای از رشد گیر افتاده اند که در آن نیازمند دریافت پاسخ های خاص از افراد محیطشان هستند تا خویشتن منجسمی را حفظ کنند. این افراد ممکن است برای دیگران بیش از حد ارزش قائل شوند و سعی کنند تا جمعی برای تحسین متقابل ایجاد کنند. همچنین آن ها ممکن است عزت نفس خود را با در سایه قرار گرفتن ابژه ای آرمانی سازی شده که به آن ها حس خاص بودن را می دهد تقویت کنند. طرفداران یک ستاره راک ممکن است دستیابی به چنین شکلی از عزت نفس را جستجو کنند. با این حال، یک فرد نارسیستیک آسیب پذیر این دلیل ناتوانی در حفظ آرمانی سازی فردی که نقیصه های معمول انسانی را دارد همواره با نارضایتی مواجه می شود.

۸) دشواری در درک و توجه به تجربه درونی دیگران:

پژوهش ها نشان می دهند که افراد نارسیستیک در درک و همدلی با آنچه در ذهن دیگری در جریان است مشکل دارند. آن ها ممکن است ظرفیتی برای همدلی شناختی داشته باشند اما فاقد همدلی هیجانی هستند. فردی که در رابطه یا حتی در مکالمه ای معمولی با یک فرد نارسیستیک است چه بسا احساس کند که فاقد اهمیت است. ناتوانی در اتصال با دیگران ممکن است سبب انزوای فرد نارسیستیک شود.

۹) مزاحمتی که با نمایش های خودنمایانه ای مشخص می شود که ضایع کننده حقوق دیگران است:

عدم توجه فرد نارسیستیک به نیازهای دیگران منجر می شود که او فقط بر آنچه برای خودش مهم است متمرکز شود. چنین افرادی به طور مداوم موضوع صحبت را به خودشان بر می گردانند یا داستان های طولانی بیان می کنند که در آن ها در مرکز داستان قرار دارند.

۱۰) دوری از تعاملات اجتماعی به منظور اجتناب از آسیب پذیری در برابر تحقیر:

افراد نارسیستیک آسیب پذیر یا گوش به زنگ امیدوارند تا با ساکت ماندن و قرار گیری در پیش زمینه موقعیت های اجتماعی از زخم نارسیستیک حاصل از تحقیر اجتناب کنند. این ویژگی در شخصیت های اجتنابی نیز دیده می شود، اما در افراد نارسیستیک ترس از عدم دریافت تحسین وجود دارد، در حالیکه شخصیت های اجتماعی از عدم پذیرش می ترسند. افراد نارسیستیک گوش به زنگ معمولا در تعاملات ساکت هستند و به طور مداوم ارتباط های غیرکلامی و اظهارات دیگری را رصد می کنند تا بی اعتنایی ها را مشخص کنند.

۱۱) احساس اینکه قربانی بدرفتاری دیگران هستند:

نارسیسیزم می تواند با مازوخسیم و گرایشات خود تخریب رابطه داشته باشد. برخی از افراد نارسیستیک آسیب پذیر یا گوش به زنگ خود را در موقعیتی قرار می دهند که به طور مکرر مورد آزار و اذیت، توهین، بدفهمی و سوءاستفاده واقع می شوند. آن ها همواره از اینکه دیگران گستره وسیع رنج آن ها را به جا نمی آورند و به خاص بودن آن ها که ناشی از این رنج کشیدن است اذعان نمی کنند احساس ناراحتی می کنند.

۱۲) افسونگری اولیه که با از دست رفتن علاقه به دیگری دنبال می شود:

در اولین ملاقات با فرد نارسیستیک با عملکرد بالا، افراد معمولا مجذوب گفتار و رفتار فرد نارسیستیک می شوند. با این حال، فرد نارسیستیک در طول زمان وقتی به این نتیجه می رسد که دیگری کاربردی بیش از این برایش ندارد افسون گری اش تبدیل به عدم علاقه می شود. در این حال، دیگری ممکن است احساس ناراحتی و فریب خوردن کند.

۱۳) فریب و عدم صداقت که با تلاش برای اغوا کردن یا سحر کردن دیگری همراه است:

در حاد ترین شکل ممکن، نارسیسیزم می تواند با ویژگی های ضداجتماعی همراه باشد که در این حال فرد فعالانه از طریق فریب دادن با دیگران درگیر می شود. این دسته از افراد نارسیستیک دروغ می گویند یا در بیان حقیقت غلو می کنند تا در کسب تحسین و ستایش از دیگران پیشی بگیرند. این سبک از ارتباط ممکن است همراه با اغواگری و بهره برداری باشد بدون آنکه اثرات این رفتارها بر دیگران مورد توجه قرار گیرند.

۱۰ ویژگی که نشان می دهند با یک فرد نارسیستیک روبرو هستیم:

رفتارهایی وجود دارند که نشانه نارسیسیزم هستند، باید توجه کنیم که اکثر ما زمانی از برخی از این رفتارها احساس گناه کرده ایم، اما فرد نارسیستیک به طور عادتی از تعدادی از این رفتارها استفاده کرده و از تاثیر رفتار خود بر دیگران ناآگاه است، این رفتارها عبارتند از:

۱) محتکر مکالمه (conversation hoarder):

فرد نارسیستیک علاقمند است تا در مورد خودش صحبت کند و به شما فرصت چندانی برای مشارکت در گفتگویی دو طرفه را نمی دهد. شما اغلب باید برای داشتن نقطه نظرات یا احساس شنیده شدن تلاش کنید. وقتی هم سخنی می گویید، اظهارات شما احتمالا اصلاح، رد یا نادیده گرفته می شوند.

“پاسخ پدرم به دیدگاه های من همیشه بدین شکل است: اما… در واقع… و اما چیزهای بیشتری نیز وجود دارند…، او همیشه باید احساس کند که گویی بهتر می داند.”

۲) قطع کننده مکالمه:

درحالیکه بسیاری از افراد ممکن است عادت ارتباطی ضعیف قطع مکالمه را داشته باشند، فرد نارسیستیک مکالمه را قطع کرده و به سرعت تمرکز را به روی خود می برد. او علاقمندی اندکی را به شما نشان می دهد.

۳) قانون شکن:

افراد نارسیستیک از تخطی از قوانین و هنجارهای اجتماعی لذت می برند، نظیر عبور از خط کشی، دادن انعام بسیار اندک (یا انعام بیش از حد برای خودنمایی)، دزدی لوازم اداری، برهم زدن قرار ملاقات ها یا عدم رعایت قوانین راهنمایی و رانندگی.

“من از اینکه دیگران را ترغیب کنم تا در مورد قوانینشان برای من استثنا قائل شوند احساس افتخار می کنم”

۴) نقض کننده مرزها:

افراد نارسیستیک به طور ناخواسته به افکار، احساست، دارایی ها و فضای فیزیکی دیگران بی اعتنا هستند. بدون احتیاط و حساسیت از دیگران سبقت گرفته و حتی از آن ها بهره می برند. اقلام یا پول هایی را بدون اینکه برگردانند به قرض می گیرند. به طور مکرر وعده ها و تعهدات را زیر پا می گذارند. پشیمانی اندکی نشان می دهند و قربانی را به دلیل عدم احترام به خود سرزنش می کنند، “تقصیر توست که من فراموش کردم چون به من یاداوری نکردی.”

۵) فرافکنی تصویر کاذب:

بسیاری از افراد نارسیستیک علاقمند هستند تا با انجام کارهایی که آن ها را خوب نشان می دهد دیگران را تحت تاثیر قرار دهند. این مجموعه “کارها” می توانند به شکل فیزیکی، عاشقانه، جنسی، اجتماعی، مذهبی، مالی، مادی، حرفه ای، تحصیلی یا فرهنگی باشند. در این موقعیت ها، فرد نارسیستیک از سایر افراد، اشیا، موقعیت ها و دستاوردها استفاده می کند تا خودی را ابراز کند که جایگزین خود واقعی ناکافی است و کارهای خودنمایانه وی اغلب اغراق شده هستند. پیام زیرین این دسته از نمایش دادن ها این است که ” من بهتر از شما هستم!” یا “نگاه کن من چقدر خاص هستم- من لایق عشق، تحسین و پذیرش همگان هستم!” این نماد های بیرونی به بخش های مهمی از خویشتن کاذب فرد نارسیستیک بدل شده و جایگزین خویشتن واقعی و آسیب دیده او می گردند.

“من برای اینکه توجه مردان را بدست بیاورم و سایر زنان را به حسادت وادارم، موهایم را بلوند و سینه هایم را بزرگ کرده ام!”

“اصلا دلم نمیخواد فقیر به نظر برسم. خودم و نامزدم هر دو ماشین مرسدس داریم. در مراسم ازدواجمان ساق دوشم هم با ماشین مرسدس خواهد آمد!”

۶) حق دادن به خود:

افراد نارسیستیک از دیگران انتظار رفتار امتیازی دارند. آن ها انتظار دارند دیگران (اغلب بالافاصله) پذیرای نیازها آنان باشند، بدون آنکه خود این کار را انجام دهند. آن ها گمان می کنند دنیا حول محور آنان در چرحش است.

۷) مجذوب کننده:

افراد نارسیستیک می توانند بسیار کاریزماتیک و متقاعد کننده باشند. وقتی به شما علاقمند باشند (برای ارضای خودشان) می توانند در شما احساس خاص و خواستنی بودن را ایجاد کنند. با این حال، به محض اینکه علاقه خود را به شما از دست بدهند یا خسته شوند، بدون لحظه ای تامل شما را کنار می گذارند. فرد نارسیستیک تا زمانیکه شما آنچه را او می خواهد اجابت کنید و توجه کامل خود را به او بدهید می تواند بسیار جذاب و دوستانه باشد.

۸) شخصیت بزرگ منش:

خود را به مثابه یک قهرمان، یک شاهزاده یا یک شخص خاص تصور می کنند. برخی از افراد نارسیستیک احساس اغراق آمیزی از مهم بودن دارند، و تصور می کنند دیگران نمی توانند بدون آن ها زنده بمانند و یا بدون کمک های بی بدیل آن ها دوام بیاورند.

“من به دنبال مردی هستم که با من و دخترم بمانند یک شاهزاده رفتار کند.”

“باز هم من فرشته نجات شدم، بدون من آن ها هیچی نیستند.”

۹) هیجانات منفی:

بسیاری از افراد نارسیستیک از برانگیزی هیجانات منفی به قصد کسب توجه لذت می برند، احساس قدرت می کنند و شما را در وضعینی ناایمن و بی تعادل قرار می دهند. آن ها بسادگی با هر بی اعتنایی یا عدم توجهی ناراحت می شوند. اگر انتظارات آن ها را برآورده نسازید یا با آن ها موافقت نکنید اوقات تلخی می کنند. آن ها نسبت به انتقاد بیش از حد حساس هستند و معمولا با بحث و جدل (جنگ) یا بی توجهی و سردی (گریز) واکنش نشان می دهند. از سوی دیگر، افراد نارسیستیک اغلب در قضاوت کردن، نقد کردن، مسخره کردن و سرزنش کردن بسیار عجول هستند. برخی از افراد نارسیستیک تعرض کنندگان هیجانی هستند. با ایجاد حس حقارت در شما، ایگوی شکننده خود را تقویت کرده و در مورد خودشان احساس بهتری می کنند. “برخی افراد با قطع کردن سر دیگران سعی می کنند قد خود را بلند کنند.”

۱۰) دستکاری کننده:

افراد نارسیستیک از دیگران به عنوان امتداد خود استفاده می کنند. برای دیگران تصمیماتی می گیرند تا متناسب با نیازهای آنان شوند. افراد نارسیستیک از شریک عشقی، فرزند، دوست یا همکار خود برای برآورده کردن نیازهای غیرمنطقی و رویاهای غیرواقعی خود و نیز برای پوشش بی کفایتی ها و نقص های خویشتن خود استفاده می کنند. “اگر پسر من در آینده یک فوتبالیست حرفه ای نشود، دیگر پسر من نیست” یا “تو به اندازه مامان خوشگلی.”

شیوه دیگری که افراد نارسیستیک با آن شما را دستکاری می کنند از طریق گناه است، مثلا ادعا می کنند که “من هر چی داشتم وقف تو کرده ام و تو خیلی قدرنشناسی”، یا “من قربانی هستم-یا باید به من کمک کنی یا تو آدم خوبی نیستی.” آن ها هیجانات شما را ربوده و شما را اغفال می کنند تا ایثارگری های نامعقولی را انجام دهید.

متداولترین اصطلاحاتی که توسط افراد نارسیستیک بدخیم در مراحل مختلف رابطه تکرار می شوند:

۱. مرحله آرمانی سازی:

– رابطه با افراد نارسیستیک بیش از حد سریع جلو می رود. گرچه ممکن است برخی از افراد به دلیل علایق مشترک بسادگی با هم جور شوند و مکمل هم باشند، اما افراد نارسیستیک این کار را بیش از حد سریع انجام داده و در ایجاد صمیمت شتاب می کنند. در چند هفته اول یک رابطه، یک فرد نارسیستیک ممکن است چنین عباراتی را بیان کند: “تو یار جانی (soulmate) من هستی.”، “من مثل تو را قبلا هرگز ندیده بودم.”، “تو من را بهتر از هر کسی درک می کنی.”، “این تقدیر است که ما همدیگر را ملاقات کردیم”، “تا به حال چنین احساسی را با کسی نداشته ام”، “آیا من تنها دوست تو هستم؟ تو تنها دوست من هستی.”، “من و تو با هم به هیچ کسی نیاز نداریم.”، “تو بسیار مهربان، خلاق، زیبا و کامل هستی.”، “برای همیشه با هم خواهیم ماند.”

۲- مرحله ناارزنده سازی:

– وقتی فرد نارسیستیک قربانی خود را به دام می اندازد، خویشتن واقعی خود را نشان می دهد. این زمانی است که آزارها شروع شده و توهین ها در کلام ظاهر می شوند. آنچه قبلا در طرف مقابل دوست داشتنی بود اکنون مورد سرزنش و نقد قرار می گیرد و هر آنچه که بیان می شود در جهت از بین بردن اعتماد به نفس طرف مقابل خواهد بود. اما همه بدی ها با نوعی محبت درآمیخته هستند چون فرد نارسیستیک می داند که باید تصویری از رابطه ای که ارزش حفظ کردن را دارد نگاه دارد. با وانمود به اینکه هنوز می تواند دوست داشتنی باشد به قربانی چنین القا می کند که همه آزار و اذیت ها خطای قربانی هستند. در این مرحله ممکن است چنین عباراتی را از یک فرد نارسیستیک بشنویم: “تو دیوانه ای.”، “تو بیش از حد حساسی.”، “جای تعجب نیست که کسی تو را دوست ندارد.”، “دوستانم از تو بیزار هستند اما من همیشه از تو دفاع می کنم و جانب تو را دارم.”، “چه مرگته؟”، “آیا برای تو من مهمتر از دوستانت نیستم؟”، “اشکهات اثری روی من ندارند، چرا داری گریه می کنی؟”

– افراد نارسیستیک در صورت به چالش کشیده شدن، احتمالا رفتار خود را با این عبارات توجیه می کنند: “من این شکلی هستم جون والدینم نسبت به من خیلی بی رحم بودند.”، “جفت قبلیم بهم خیانت کرد.”، “عشق سخته، باید روی آن کار کنیم.”، “همه من رو رها کردن، تو باید از من حمایت کنی.”، “این طوری رفتار می کنم چون می ترسم من رو رها کنی.”، “از قصد این کار رو نکردم، من مشکل دارم.”، “یادت نمیاد اول آشنایی چقدر همه چیز خوب بود؟”، “تو باید خودخواهی/بی اعتنایی/مشغول بودن با دوستات رو کنار بگذاری.”

– فرد نارسیستیک همچنین سعی می کند هرآنچه را که جفت وی دوست دارد، نظیر علایق و سرگرمی ها، حتی خانواده وی را بی ارزش کند. ممکن است شاهد چنین عباراتی در کلام وی باشیم: “من از دوستات خوشم نمیاد، آن ها با من بقدر کافی خوب نیستند.” “تو از این خوشت میاد؟ این افتضاحه.”، “باورم نمیشه از این خوشت میاد.”، “خانواده تو از من خوششون نمیاد، نباید اون ها رو انقدر ببینی.”، “اگر من رو بذاری بری پیش دوستات عصبانی میشم.”

– فرد نارسیستیک همچنین از همه داشته های خود، حتی سن بیشتر خود استفاده می کند تا جفت خود را از پای دربیاورد. آن ها ممکن است برتری و اقتدار خود را نسبت به جفت خویش با این عبارات بیان کنند: “من رابطه های بیشتری داشته ام برای همین این رو میگم.”، “تو نمی تونی این لباس رو بپوشی چون من دارم میگم.”، “این تو رو احمق جلوه میده.”، “میدونی که من از تو باهوش تر هستم و در این مورد بیشتر از تو می دونم.”

۳- مرحله دور انداختن:

– وقتی فرد نارسیستیک قربانی خود را تا حد ممکن ناارزنده کرد، از او خسته می شود. چون یا دیگر چیزی برای اخاذی از وی وجود ندارد یا اینکه فرد جدیدی را برای تعرض پیدا کرده است. در هر صورت، در این مرحله اذیت و آزار آن ها به بدترین سطح می رسد و شیوه های جدیدی را برای درهم شکستن طرف مقابل پیدا می کنند تا مطمئن شوند که این رابطه را به عنوان “برنده” ترک می کنند. آن ها سم خود را این چنین بر قربانی می ریزند: “همه از تو بدشون میاد.”، “تو آدم بدی هستی.”، “هیچ کسی دیگه تو رو دوست نخواهد داشت.”، “من بهترین کسی بودم که می تونستی داشته باشی.”، “از اینکه برای باقی عمرت تنها بمونی خوشحال باش.”، “خودت این کارو با خودت کردی.”

شکل غالب فرایند درمانی نارسیسیزم به چه شکل است؟

درحالیکه برخی علائم ناشی از دفاع های نارسیستیک فرد را به روان درمانی می آورد، اما نکاتی را باید در اتاق درمان مورد توجه قرار داد. حسادت نارسیستیک سبب ترس محسوسی از پیشرفت در درمان می شود، زیرا بهبود آشکار می سازد که در ابتدا چیزی برای بهبود یافتن وجود داشته است. در حالیکه آرمانی سازی این فشار را برروی درمانگر می گذارد تا بی نظیر باشد اما نباید آن قدر بی نظیر باشد که هوش مراجع در مقایسه با او مورد تهدید قرار بگیرد. بنابراین گرچه ممکن است پیشرفت به کندی صورت گیرد اما بهبود برای یک فرد نارسیسنیک هم برای خود وی و هم افرادی که در رابطه با او هستند ارزشمند است. بمانند افرادی که ساختار شخصیتی آن ها سایکوتیک است، درمان افراد نارسیستیک در دوره میان سالی یا بعد از آن، هنگامیکه سرمایه گذاری های آن ها در زیبایی، شهرت، ثروت و قدرت ناکام شده و به محدودیت های واقعی بزرگ منشی خود واقف شده اند راحت تر است.

۸ پیشنهاد تماشایی و خواندنی برای آشنایی با شخصیت نارسیستیک:

۱. فیلم “خوک”

فیلم “خوک” به کارگردانی مانی حقیقی:داستان فیلم درباره قاتلی زنجیره‌ای به نام خوک است که اقدام به قتل کارگردانان مطرح سینما (از جمله ابراهیم حاتمی کیا ، رخشان بنی اعتماد و دیگران) می کند و با این کار ترسی به دل اهالی سینما و هنر می‌اندازد. ترسی که بر دل شخصیت اصلی فیلم، حسن کسمایی که کارگردانی مشهور و ممنوع الکار است هم می‌افتد. حسن که شخصیتی خودشیفته است و درگیری‌های فراوانی در زندگی حرفه‌ای و شخصی دارد، نگران این است که خوک کِی به سراغش می‌آید و اگر قرار است بیاید دلیل این همه تاخیر چیست؟ ماجرایی که سرانجام ختم به خیر می‌شود.

۲. فیلم “روانی آمریکایی American Psycho”

فیلم “روانی آمریکایی American Psycho” به کارگردانی  ماری هرون است که در سال ۲۰۰۰ منتشر شد. این فیلم بر اساس رمانی به همین نام از برت ایستون الیس ساخته شده‌ است. در این فیلم تاجری بسیار موفق ولی در عین حال  بسیار مغرور و سطحی شب ها به شکار و کشتن ولگردها و زنان خیابانی می پردازد. در عین حال که این فیلم شخصیت نارسیستیک بدخیم را به خوبی به تصویر می کشد، احساس شدید تهی بودن را در پشت نقاب شخصیت اصلی به شکل مطلوبی به نمایش می گذارد.

۳. فیلم “اگر می تونی منو بگیر Catch Me If You Can”

فیلم “اگر می تونی منو بگیر Catch Me If You Can” به کارگردانی استیون اسپیلبرگ است که در سال ۲۰۰۲ منتشر شد. این فیلم بر پایه اتوبیوگرافی به همین نام نوشته فرانگ آبیگنل جونیور و استین ردینگ ساخته شده است.

۴- فیلم “فریب خورده Deceived”

فیلم “فریب خورده Deceived” به کارگردانی دامین هریس که در سال ۱۹۹۱ منتشر شد. بعد از مرگ مردی که متهم به جعل آثار هنری بوده است، همسر او در می یابد که او مردی نیست که وی فکر می کرده است. پویش های رابطه ای میان زوج الگوی سواستفاده در یک رابطه نارسیستیک را نشان می دهد.

۵- فیلم “دختری در قطار  The Girl on the Train”

فیلم “دختری در قطار  The Girl on the Train” به کارگردانی تیت تیلور که در سال ۲۰۱۶ منتشر شده است. فیلم اقتباسی است از رمانی با همین نام به نویسندگی پائولا هاوکینز. در این فیلم شخصیت ریچل شخصیتی است وابسته به نوشیدنی‌های الکلی که از خود متنفر است و از سویی به‌صورت بسیار ریزبینانه خودخواه و خودشیفته است، ظاهر بسیار بدی دارد و با مرور زمان به اندازه‌ای زشت می‌شود که گویی نامرئی است و هیچ‌کس او را نمی‌بیند. باید توجه داشت که اعتیادها وهم خوب بودن را ایجاد می کنند که «همه چیز خوب است»، آن چنان که اضطراب درباره حس فرد از بی ارزشی خویش موقتا کاهش می یابد.

۶- فیلم “مردم معمولی Ordinary People”

فیلم “مردم معمولی Ordinary People” ساخته رابرت ردفورد محصول ۱۹۸۰ است. داستان فیلم در مورد فروپاشی یک خانواده پس از مرگ پسر بزرگ آن هاست. این فیلم نشان می دهد که وقتی افراد نارسیستیک ها دارای فرزند هستند چه چیزی ممکن است روی دهد.

۷- فیلم “به خاطرش مردم To Die For”

فیلم “به خاطرش مردم To Die For” ساخته گان ون سنت که در سال ۱۹۹۵ ساخته شد. این فیلم بر ساسا رمانی به همین نام از جویس مینارد نوشته شده است. در این فیلم تصویری از یک زن نارسیستیک به تصویر کشیده می شود.

۸- فیلم “بربادرفته Gone with the Wind”

۸- فیلم “بربادرفته Gone with the Wind” درام عاشقانه ای به کارگردانی ویکتور فلمینگ که در سال ۱۹۳۹ ساخته شده است. این فیلم اقتباسی است از رمانی با همین نام به نویسندگی مارگارت میچل. شخصیت های اسکارلت اوهارای و رت باتلر در این فیلم هر دو شخصیت نارسیستیک را به نمایش می گذارند.

آیا شما شخصیتی نارسیستیک دارید؟

سیاهه شخصیت نارسیستیک (Narcissistic Personality Inventory (NPI)) یک آزمون عینی است که بر طبق معیارهای DSM-III در سال ۱۹۷۹ توسط راسکین و هال طراحی شده است. باید توجه داشت که این پرسشنامه برای تشخیص بکار برده نمی شود، بلکه برای ارزیابی نارسیسیزم بهنجار از مشکل زا بکار می رود.

منابع:

Gabbard , G. O., & Crisp, H. (2018). Narcissism and Its Discontents: Diagnostic Dilemmas and Treatment Strategies with Narcissistic Patients. American Psychiatric Pub.

Lingiardi, V., & McWilliams, N. (2017). Psychodynamic diagnostic manual: PDM-2. Guilford Publications.

Sedikides, C., Rudich, E. A., Gregg, A. P., Kumashiro, M., & Rusbult, C. (2004). Are normal narcissists psychologically healthy?: Self-esteem matters. Journal of personality and social psychology۸۷(۳), ۴۰۰.

www.psychologytoday.com: 10 signs that you’re in a relationship with a narcissist

https://www.depressionalliance.org/famous-narcissists/#Donald_Trump

https://www.businessinsider.com/phrases-narcissists-use-2018-8

فرانک، ل. س. (۱۳۹۴). تحقق بخشی خود.  (ترجمه: م. دهقانی و س. غفوری). تهران: ابن سینا.