هیچ جنبهای از زندگی ذهنی ما به اندازۀ هیجانات اهمیت ندارد. این هیجانات هستند که به زندگی ارزش زندگی کردن میدهند. اما هیجان چیست؟ هیجانات پدیدههای چندوجهی و نوعی پاسخ فیزیولوژیکی هستند که بدن را برای سازگاری آماده میکنند. هیجانات تغییرات عمدهای در سرتاسر بدن بویژه در تون عضلانی، سطح انرژی، لحن صدا و جلوههای چهره تولید میکنند. مثلاً وقتی به ملاقات کسی میروید که سالهاست انتظارش را داشتید معمولا قلبتان به تپش میافتد، پوستتان گلگون میشود، عضلات اطراف دهان و چشمتان طوری منقبض میشوند که حالت شعف زدهای ایجاد میکنند و عضلات بقیه بدنتان شل میشود.
هیجانات را میتوان به سه دسته تقسیم کرد:
هیجانات ابزاری: یعنی رفتارهای هیجانمحور با کارکردی خاص، مثل کودکی که با گریه کردن دیگران را مجاب میکند تا از تنبیه بگریزد.
هیجانات اولیه: بنیادیترین پاسخها به رویداد یا موقعیتی خاص که فرد را برای پاسخ انطباقی آماده کرده و با تغییر موقعیت یا رفع نیازهای اساسی فروکش میکنند.
هیجانات ثانویه: بهعنوان پاسخهایی به هیجانات اولیه. مثلاً، قطع رابطه با یک دوست صمیمی ممکن است منجر به غمگینی شود (هیجان اولیه) و فرد ممکن است در مورد غمگینی خود احساس خشم داشته باشد (هیجان ثانویه). هیجانات ثانویه میتوانند کارکرد دفاعی داشته باشند (مثلاً خشمگین بودن میتواند از فرد در مقابل تجربۀ آسیبپذیری غمگینی بیشتر محافظت کند). هیجانات ثانویه همچنین ممکن است در پاسخ به افکار فعال شوند، مانند زمانیکه افراد در پاسخ به نگرانیهای خود احساس اضطراب میکنند یا در پاسخ به تخیلات خصمانه احساس شرم میکنند.
هیجانات کارکردهای مهمی دارند که میتوان آنها را در سه حوزه تقسیم بندی کرد: هیجانات درون فردی، بین فردی، اجتماعی و فرهنگی. کاربرد درون فردی به نقشی اشاره دارد که هیجانات در درون هر یک از ما ایفا میکنند به نحوی که به ما برای پاسخ دهی سریع با حداقل آگاهی هشیار کمک کرده، بدن را برای اقدام فوری آماده میکنند، بر افکار تاثیر میگذارند و رفتارهای آتی ما را هدایت میکنند. کاربرد بینفردی بر نقشی که هیجانات بین افراد و در گروه بازی میکنند متمرکز است و جلوهها هیجانی انگیزه برای رفتار اجتماعی مطلوب را فراهم میکنند. کاربرد اجتماعی و فرهنگی به نقشی که هیجانات در حفظ نظم اجتماعی دارند مربوط میشود. درمجموع، هیجانات ما را مطلع میسازند که چه کسی هستیم، رابطه ما با دیگران چگونه است و در تعاملات اجتماعی چطور باید رفتار کنیم.
منابع:
خطای دکارت، آنتونیو داماسیو، ترجمه تقی کیمیایی اسدی