بچهام مدام میترسه که کرونا بگیریم!

در دوران شیوع بیماری همه‌گیر کرونا چطور از فرزندان‌مان مراقبت کنیم؟

هر چیز تازه‌ای می‌تواند در ما اضطراب ایجاد کند، از امتحانی ناگهانی تا بیماری نوظهور. حالا اگر این عامل ناشناخته برای ما خطر هم به همراه داشته باشد، حال‌مان را بدتر هم می‌کند.

آیا در مورد کورونا خطر را بیشتر از چیزی که واقعاً وجود دارد برآورد می‌کنیم؟ برخی موارد بیماری شدید و برخی خفیف هستند. اما این بخش دست ما نیست! یعنی معلوم نیست اگر مبتلا شدیم در کدام دسته قرار خواهیم گرفت. چیزی که مهم است و می‌توانیم روی آن کنترل به دست آوریم، نحوۀ کنار آمدن ما با این نگرانی‌ها است.

راه‌هایی برای پیشگیری از کرونا توصیه شده است: شستن اصولی دست‌ها، دست نزدن به صورت به خصوص در ناحیۀ چشم، دهان و بینی، گرفتن دستمال یا آرنج جلوی صورت هنگام عطسه و سرفه. خیلی خوب است که راهکاری جلوی پای ما گذاشته شده است اما برخی افراد در انجام این کارها دچار وسواس بیش از اندازه می‌شوند.

البته باید گفت که در این شرایط وسواس تا اندازه‌ای کارکرد سازگارانه دارد و شاید نتوانیم نام بیماری روی آن بگذاریم. در اینجا می‌خواهم به این اشاره کنم که این وسواس در برخی به جای آنکه کمک‌کننده باشد بیشتر باعث نگرانی خود و اطرافیان‌شان است. افرادی که در حالت عادی برای مدیریت اضطراب خود مشکل دارند، با شنیدن اخبار در مورد این ویروس بیشتر از دیگران مضطرب می‌شوند.

اگر بچه داشته باشید اوضاع بدتر هم می‌شود. بچه‌ها به نشانه‌های هیجانی و رفتاری بزرگترها حساس هستند و آنتن‌هایشان سریع آن را ردیابی می‌کند. اضطراب بچه‌ها در این شرایط از اضطراب والدین و بزرگترهای مهم زندگی‌شان تغذیه می‌کند. باید مراقب باشیم تا در راه جلوگیری از انتقال ویروس، اضطراب‌مان را به بچه‌ها انتقال ندهیم.

یکی از نشانه‌هایی که خبر از این می‌دهد که شما  اضطراب خود را کنترل نمی‌کنید این است که با پیام‌هایی منفی بچه‌ها را مجبور به رعایت بهداشت کنید: «سیستم ایمنیت ضعیف می‌شه»، «ویروس مریضت میکنه»، «اگه دستات رو نشوری مریض میشی و اینطوری ما رو هم مریض می‌کنی». حواس‌تان به اضطراب خودتان باشد که چطور در انتخاب کلام شما نمایان می‌شود. راه بهتر برای تأکید بر رعایت بهداشت می‌تواند همچین چیزی باشد: «بیا سعی کنیم تو این دوران که مریضی زیاد شده، حواس‌مون به سلامت‌مون باشه». شاید خیلی جزئی به نظر بیاد اما بد هم نیست که در این دوران کمی گفتگو کردن را تمرین کنیم.

یک راه خوب برای آرام کردن کودکان نگران این است که از آنها بپرسیم که در مورد این بیماری چه چیزی شنیده‌اند. اگر اطلاعات غلطی وجود دارد آن را برایشان اصلاح می‌کنیم. اطلاعات را باید متناسب با سن به آنها بدهیم. مثلا به کودکی پنج ساله در مورد نرخ مرگ‌ومیر بیماری حرف نمی‌زنیم. چرا که درکی از آن ندارد و صرفاً اضطراب از دست دادن مراقبین خود را پیدا می‌کند. نرخ مرگ‌ومیر موضوعی است که شاید فرزند نوجوان ما بتواند آن را درک کند. لازم است از اطلاعات در مورد بیماری آگاه باشیم تا بتوانیم فرزندان‌مان را نیز آگاه سازیم. اما یادتان باشد! آگاه بودن با مضطرب بودن در مورد بیماری فرق دارد! خورۀ اخبار نشوید!!

می‌توانیم بپرسیم: «از چی می‌ترسی؟»، «چی بیشتر تو رو نگران کرده؟»، «چی در موردش شنیدی یا می‌دونی؟». اگر کودکی خردسال خودش در مورد مرگ و مردن در اثر بیماری حرف زد، حتماً باید به آن بپردازید. هیچ اشکالی ندارد که بچه‌ها از مرگ حرف بزنند. نترسید! شاید پرداختن به این موضوع برای شما خوشایند یا راحت نباشد. اما هرچه بیشتر سعی کنید فرزندتان را بپیچانید، او بیشتر گیج و نگران خواهد شد! می‌توانید از راهکارهایی که در ادامه متن می‌آید، در مورد موضوع مرگ نیز استفاده کنید.

البته این به معنای این نیست که هیچ محافظتی از بچه‌ها در برابر موضوعات نگران‌کننده نداشته باشید! مثلاً بهتر است که در حضور بچه‌ها اخبارِ تلویزیون خاموش باشد، اخباری که تصاویری ترسناک از پزشکانی نشان می‌‌دهد که برای بچه‌ها شبیه این است که آدم فضایی‌ها کارهایی ناشناخته انجام می‌دهند. تیتر اخبار ترسناک توجه‌ها را به خود جلب می‌کند و باعث فروش بیشتر می‌شود اما این تیترها تمام حقیقت را نمی‌گویند. اخبار را از منابع موثق و در زمان مناسب پیگیری کنید. باز هم باید بگویم که خورۀ اخبار نشوید!؟!

به غیر از این باید مدل کودک خودتان را بشناسید. داشتن اطلاعات بیشتر معمولاً او را آرام می‌کند یا بیشتر می‌ترساند؟ برخی بچه‌ها هرچه آگاه‌تر باشند حس کنترل بیشتری روی اوضاع دارند و برخی دیگر برعکس، داشتن اطلاعات بیشتر باعث آشفتگی بیشتر آنها می‌شود و طول می‌کشد تا اطلاعات اضطراب‌آور را هضم کنند. اگر بعد از حرف زدن در مورد اطلاعات بیماری، باز هم نگرانی باقی بود، بزرگ‌ترها باید به آنها اطمینان دهند که هر کاری را که از دستشان برمی‌آید، برای سلامت خانواده انجام می‌دهند: «من مراقب تو هستم. همه تلاشم رو می‌کنم تا اجازه ندم تو مریض بشی. برا همینه که ما حواس‌مون هست که دست‌هامون رو بشوریم. اگر هم دست‌هامون تمیز نیستن اونا رو از چشم‌ها، دماغ و دهن‌مون دور نگه می‌داریم. اگه عطسه یا سرفه‌مون گرفت، تو آرنج‌مون این کار رو می‌کنیم». اگر باز هم کودک‌تان نگران بود که شاید علی‌رغم این تمهیدات پیشگیرانه بیمار شود/شوید: «اگر مریض شدیم، می‌ریم پیش پزشک‌ها. اونها می‌تونن به ما کمک کنن».

قرار نیست به بچه‌ها قول الکی بدهیم، آن هم وقتی واقعاً خودمان هم نمی‌دانیم سرنوشت این بیماری به کدام سمت می‌رود. می‌توانیم به کودکان بزرگتر در سنین دبستان بگوییم: «تمام تلاش‌مون رو می‌کنیم که سالم باشیم و سلامت بمونیم. اگر در مورد بیماری اطلاعات جدیدی اومد من حواسم هست بهش. اگر باز هم یه وقت سؤالی داشتیم که جوابش رو نمی‌دونستیم، از دکترمون می‌پرسیم.». اگر بچه‌ای در مورد مرگ در اثر کورونا پرسید، همین رویکرد را در پیش می‌گیریم: «کورونا مثل خیلی دیگه از بیماری‌ها ممکنه بعضی آدما رو خیلی خیلی مریض کنه. یه طوری که بدن‌شون خسته شه و دیگه نتونه جلوی بیماری بجنگه. اگر بدن آدم ضعیف باشه، برای سلول‌های ایمنی سخته که مریضی رو از بدن بیرون کنند و ممکنه جلوی مریضی شکست بخورن. اگر بدن آدم سالم باشه و آدم توصیه‌های بهداشتی رو رعایت کنه، می‌تونه به سلول‌های ایمنی بدنش کمک کنه. اینطوری کورونا تو بدنش مثل یه سرماخوردگی معمولی میشه».

در مورد نوجوانان بیشتر این احتمال وجود دارد که در گروه‌های آنلاین دوستی که دارند به رد و بدل اطلاعات بپردازند یا به طور کل اضطراب خود در مورد بیماری را سرکوب کنند. نوجوانان معمولاً گرایش دارند که در مورد عدم آسیب دیدن خود افسانه‌پردازی کنند و فکر کنند که بیماری برای آنها نیست. به همین خاطر شاید اصول بهداشتی را کمتر جدی بگیرند. از آنها بپرسید که در مورد این اپیدمی چه می‌دانند یا بپرسید آیا ممکن است در مورد موضوع خاصی نگرانی داشته باشند؟ بعد از این می‌توانید دانش و افکار خودتان در مورد موقعیت را با آنها به اشتراک بگذارید.

شاید مهم‌ترین کاری که می‌توانیم بکنیم این است که به بچه‌ها در هر سنی یادآوری کنیم که کنترل بعضی کارها دست خودمان است، مثل شستن اصولی دست‌ها، دست نزدن به صورت (چشم، بینی، دهان) و گرفتن آرنج جلوی صورت هنگام عطسه و سرفه. داشتن احساس کنترل تا حدی از اضطراب آدمی کم می‌کند.

پس چی شد؟

اول از همه حواس‌تان به رفتار و اضطراب خودتان باشد. دوم اینکه بر اساس آنچه فرزندتان می‌داند و بر اساس شناختی که از او دارید، او را متناسب با سن او و بر اساس واقعیت‌های موجود آگاه کنید. سوم اینکه بچه‌ها را با اخبار کورونا بمباران نکنید. چهارم اینکه توصیه‌های بهداشتی را با آنها مرور کنید. اگر بتوانید این توصیه‌ها را از طریق بازی اجرا کنید خیلی بهتر جواب می‌دهد. مثلاً در مورد بچه‌های کوچکتر هنگام شستن دست‌ها در کنار هم شعری کوتاه بخوانید که ۲۰ ثانیه شستن دست را پوشش بدهد.

شاید حتی بعد از پیگیری تمامی این توصیه‌ها، فرزندتان همچنان در مورد کورونا مضطرب باشد. این امری کاملاً طبیعی است چرا که موقعیت اساساً موقعیت اضطراب‌برانگیزی است. منتها حواس‌تان به فرزندتان باشد. اگر این نگرانی به حدی رسید که باعث شد او از بازی کردن دست بکشد، در به خواب رفتن مشکل پیدا کند یا پرخاشگر شود، بهتر است که از یک متخصص حوزۀ سلامت روان کمک بگیرید.

البته این روزها رفت‌وآمد‌ها کاهش پیدا کرده و شاید امکان مراجعه حضوری به متخصص را نداشته باشید. می‌توانید برای کودکانی که کلامی‌تر هستند از جلسات آنلاین استفاده کنید. در مورد کودکان کوچکتر که روش کار درمان با آنها از طریق بازی صورت می‌گیرد، اوضاع پیچیده‌تر می‌شود و شاید جلسۀ آنلاین خیلی برایشان کاربردی نباشد. اما شما می‌توانید خودتان به عنوان والد کودک با متخصص حرف بزنید. گاهی موضوع این است که بچه‌ها علایم اضطرابی والدین خود را بر دوش می‌کشند. شاید اگر شما بتوانید به کمک متخصص اضطراب‌تان را کنترل کنید، این علایم فرزندتان نیز کاهش پیدا کند.