“اعتیاد به ورزش” به نظر متناقض می‌رسد، زیرا ما معمولا کلمه “اعتیاد” را برای چیزهایی که واضحا برای ما بد هستند، مانند استفاده از مواد مخدر یا اعتیاد به الکل استفاده می‌کنیم. اما، در واقعیت، اعتیاد به ورزش وجود دارد. حتی یک ورزشکار معمولی هم تجربه “سرخوشی” بعد از تمرین را که با آزاد شدن هورمون‌هایی مانند دوپامین و اندورفین در بدن همراه است، را داشته است. این تاثیرات همانند اثرات ایجاد شده توسط مواد مخدر و الکل می‌تواند اعتیادآور باشد. با وجود اینکه در هر اعتیادی “سرخوشی” نقش زیادی در به دام افتادن دارد، اما شکل گیری اعتیاد به عوامل مختلف بیرونی وابسته است.

اعتیاد به ورزش، نشانه‌های مشترکی با سایر انواع اعتیاد دارد:

  1. به بدن آسیب می‌زند: به خاطر اینکه به علت تمرینات شدید و طولانی و تعداد زیاد جلسات تمرینی در یک هفته، به بدن فرصت ترمیم بعد از تمرینات داده نمی‌شود.

  2. فرد چنان به ورزش وابسته می‌شود که حتی برای ترمیم آسیب‌های ورزشی هم به بدنش استراحت نمی‌دهد. در تمرینات شدید، احتمال حمله قلبی و پوکی استخوان افزایش پیدا می‌کند، بنابراین فرد معتاد به ورزش ممکن است، خودش را در معرض ریسک جدی آسیب دیدگی قرار دهد.

اما در اینجا، تنها مساله آسیب جسمی نیست: فرد معتاد به ورزش مسلما درگیر آسیب‌های روانی نیز هست: این افراد برای داشتن حس خوب به ورزش وابسته هستند، و زندگی به دور از ورزش برای آنها کسل کننده می‌شود. همچنین آنها ممکن است نسبت به “حس سرخوشی” تحمل پیدا کنند و برای رسیدن به آن همواره، بیشتر و بیشتر ورزش کنند. وقتی که تمرین نمی‌کنند، دچار علایم ترک از جمله افسردگی و اضطراب می‌شوند. اعتیاد به ورزش، تاثیرات منفی‌ای در روابط اجتماعی نیز دارد: فرد معتاد ممکن است قرارهایش را کنسل کند، چون ورزش را به خانواده، دوستان و کار ترجیح می‌دهد، یا اینکه هنگامی که با دیگران هست از نظر روانی غایب است، به خاطر اینکه تمام مشغولیت ذهنیش، آمادگی برای رسیدن به “حس سرخوشی” در جلسه بعدی تمرین است. پیچیدگی اعتیاد به ورزش، در این واقعیت نهفته است که، مقدار مناسبی از ورزش برای ما مفید است. اما ورزش بیش از اندازه می‌تواند مضر باشد. به علاوه، چنین تاثیرات آسیب‌زایی به خوبی درک و شناخته نشده‌اند، و از این رو، دیدگاه اجتماع به اعتیاد ورزشی به طور چشمگیری با بقیه انواع اعتیاد متفاوت است.