▪️ اهمیت مفهوم فانتزی در اندیشهی کلاین به آن اندازه بود که انجمن روانکاوان بریتانیا آن را به عنوان موضوع علمی اساسی در مباحثات دههی نوزدهم درنظر گرفت (کینگ و استاینر، ۱۹۹۱). در واقع هدف این بحثها این بود که آیا ایدههای کلاین در مورد فانتزی باید به عنوان یک تمرد یا بالعکس، به صورت یک پیشرفت در نظر گرفته شوند. سوزان ایزاکس، کسی بود که مقالهی توصیفی جامعی به نام “طبیعت و کارکرد فانتزی” را ابتدا در مباحثات ارائه داد که سپس در سالهای ۱۹۴۸ و ۱۹۵۲ به صورت بازبینی شده منتشرشد.
در این مقاله، ایزاکس بر رابطهی بین مفهوم فانتزی کلاین و مفهوم رانه از فروید تاکید کرد. او فانتزی را به عنوان “محتوای اصلی فرایندهای ذهنی ناخودآگاه”، “بازنمایی های ذهنی”، “جلوه ی روانی غریزه” تعریف کرد. به عبارتی فانتزی معادل آن چیزی است که فروید به “تجلی غریزه” یا “جلوهی روانی یک غریزه” اشاره کرده است. ایزاکس، مانند کلاین، به ویژه براین ایده تأکید دارد که همهی افراد یک جریان مداوم از فانتزی ناخودآگاه دارند، و علاوه بر این، غیرطبیعی یا طبیعی بودن، بر اساس حضور یا عدم حضور فانتزی ناخودآگاه نیست، بلکه بر این است که این فانتزی ها چگونه بیان میشود، تغییر مییابد و با واقعیت خارجی رابطه دارد. او بین فانتزی های آگاهانه و ناخودآگاه تمایز قائل شده و پیشنهاد داد تا برای تمییز این دو از حروف ph (به جای F) استفاده شود. تعریف ایزاکس و کلاین از فانتزی بسیار گستردهتر از فروید است. در دیدگاه کلاین، فانتزی ناخودآگاه، منبع اصلی و اساسی، محرک اصلی ذهن ناخودآگاه است. این شامل اندیشه های کودکانه است، اما همچنین اشکال دیگری را که در ادامه رشد مییابد از طریق تغییر در تخیلات اولیه شامل میشود. همچنین، همانطور که فروید توصیف کرده است، برخی از فانتزی های ناخودآگاه ممکن است به عنوان خیال های آگاهانهی روزمره شروع شوند که بعداً سرکوب میشوند. اما، برخلاف بسیاری از فرویدین ها، کلاین فکر نمیکرد که سرکوب فانتزی های آگاهانه یکی یا حتی منبع اصلی فانتزی های ناخودآگاه باشد. تعریف اساسی فروید از فانتزی که بر کارکرد “تحقق آرزوی” آن معطوف بود، یک فرم خاص و محدودتر، یک نوع خاص از فانتزی در تعریف گستردهتر کلاین است.