در خطاهایی که در خواندن و نوشتن اتفاق می افتند نیز به مانند لغزش های زبانی عامل مداخله گر بیرونی دخیل است. مکانیسم های روانشناختی موجب نوعی سوگیری ناخودآگاه در ما می شوند ودر نهایت وقتی متنی را می خوانیم کلمه یا کلماتی را تغییر می دهیم. احتمالا شباهتی تصویری میان واژه ای که قرار است بخوانیم و کلمه ناخودآگاه وجود دارد و منجر به این جایگزینی می گردد.

فروید تیتر روزنامه ای را در زمان جنگ این گونه خواند: صلح در گورز (der friede von gorz)، در صورتی که نوشته بود: دشمنان در مقابل گورز (die fonde vor gorz). چون پسران او در جبهه جنگ بودند، تمایل ناخودآگاه وی برای صلح و آشتی موجب این اشتباه خوانی شد.

در برخی موارد، متن سهم زیادی در ایجاد خطاها دارد. وقتی که شامل خبری ناراحت کننده است و احساسات دفاعی خواننده را بیدار می کند. پس او به کمک اشتباه خوانی در جهت حذف عناصر دردناک یا تحقق آرزو بر می اید. مثلا فردی که می گوید در حال فکر کردن به دوستان زمان جوانی ام افسوس می خوردم که آن ها برخلاف گذشته بسیار قوی و تنومند هستند، در حالی که من دارم از پا در می آیم. در همین فکر غم انگیز کلمه بنیه آهنین (eisenkonstitution) را بر روی تابلوی یک مرکز تجاری دیدم. با خودم گفتم که این واژه مناسب این مرکز نیست . برگشتم و با دقت بیشتری تابلو را خواندم. نوشته بود: ابنیه آهنی (eisenkonstrution).  

لغزش های پزشکان در نسخه ها از جمله لغزش های نوشتاری مهمی هستند که می توانند اثرات قابل توجهی داشته باشند. یکی از همکاران فروید می گوید که در طول یک سال چندین بار برای تجویز دوز داروی بلادون دچار خطا شده و هر بار ده برابر بیشتر از میزان لازم را در نسخه ها نوشته است. پس از بررسی متوجه می شود که همگی درمورد زنان سالمند رخ داده است. این پزشک مادر مسنی دارد و در گذشته همین دارو را با دوز بسیار زیاد برای او نیز تجویز کرده که منجر به احتقان چهره و خشکی حنجره وی شده است. مادر او را سرزنش کرده و گفته گاهی داروهای تجویزی فرزندان می تواند برای والدین خطرناک باشد و بعد از آن از دختر پزشک خود درخواست نسخه کرده است. در تحلیل مشخص شد که پزشک برای مادرش احترام زیادی قایل نیست و چون به همراه او زندگی می کند، این شرایط را مانع آزادی ارتباطات خود می داند. خشم پزشک نسبت به مادر، تعارضات اودیپال، شباهت اسمی دارو با واژه بلادونا به معنای زن زیبا و تداعی ماجرایی عشقی همگی می توانند توضیح دهنده این لغزش نوشتاری باشند.

 بیماری به پزشکش نامه می نویسد و از اوضاع نامساعد خود شکایت می کند و آن را ناشی از مشکلات اقتصادی می داند، بخصوص بازار پنبه که با شغل وی مرتبط بوده است. او می نویسد: همه چیز ناشی از این موج سرد لعنتی است، هیچ بذری هم وجود ندارد. منظورش رکود بازار بوده اما بجای موج (wave) می نویسد همسر (wife). در تحلیل مشخص می شود که همسر بیمار دچار سرد مزاجی جنسی است و او را بخاطر این سردی و نبود بچه سرزنش می کند. او با اشاره به بذر با این جابجایی ساده کلمات دردش را فریاد می زند و علت بیماری اش را هم می گوید.

به نظر می رسد که در عموم لغزش های خواندن و نوشتن، اختلال در توجه که ناشی از مداخله اندیشه ای بیگانه یا خارجی است موثر باشد، و نه کاسته شدن توجه.