توماس آگدن، روانکاو، رمان نویس و مؤلف مقالات و کتاب ‏های متعدد روانکاوی، در دسامبر ۱۹۴۶ در خانواده‎ای یهودی در ایالات متحده به دنیا آمد. او اکنون ۷۱ سال دارد و در شهر سان‏فرانسیسکو، ایالت کالیفرنیا زندگی و کار می‏ کند. آگدن در حال حاضر به عنوان روانکاو و سوپروایزر درموسسۀ روانکاوی کالیفرنیای شمالی‏ فعالیت دارد.

والدین آگدن یهودیانی متعصب بودند. مادر او تحصیلات دانشگاهی داشته، بسیار علاقه ‏مند به مطالعه بوده، و روانکاوی می‏ شده است. بنابراین او از همان کودکی در فضای روانکاوی قرار می‏ گیرد، و حتی در یکی از مصاحبه‏ های اخیرش عنوان کرده که در کودکی علاوه بر برادر کوچکتر و پدر و مادرش، همیشه حضور نفر پنجمی روانکاو مادر را در خانه احساس می‏ کرده است. او از طرفی تحت تأثیر مادرش به کتاب‏خوانی روی آورد. مسیر روانکاوی از جایی برایش آغاز شد که در دبیرستان یکی از کتاب‏ های فروید را مطالعه کرد. از آنجایی که در آن زمان مطالعۀ پزشکی یکی از پیش‏نیازهای روانکاوی در ایالات متحده بود، آگدن مدرک پزشکی خود را از دانشگاه ییل گرفت و در همانجا هم دورۀ رزیدنتی روان‏پزشکی خود را به پایان رساند. او سپس آموزش روانکاوی خود را در موسسۀ روانکاوی سان‏فرانسیسکو گذراند، و از اعضای هیئت علمی همانجا شد. او به مدت ۲۵ سال، مدیر مرکز مطالعات پیشرفتۀ روان‏پریشی بوده است. آگدن همچنین به عنوان عضو هیئت تحریریۀ مجلۀ بین ‏المللی روانکاوی فعالیت داشته است.

آگدن از روانکاوان پیشروی معاصر و یکی از تأثیرگذارترین متفکرین تحلیلی در دهۀ اخیر بوده است. او به عنوان “روانکاو شاعران” شناخته شده است، کسی که در سطح استعاره‏ ها به بیمارانش گوش می‏ دهد. کوهون، از اعضای انجمن روانکاوی بریتانیا در جایی عنوان می‏ کند “آگدن متعلق به دستۀ نادری از روانکاوان است که نویسندگان قابلی نیز هستند. آگدن رابطۀ میان خواننده و نویسنده را به دیالوگی ثمربخش و نزدیک مبدل می‏ سازد. خیال‏بافی‏ ها، اشتغال‏ های ذهنی، رویاهای روزانه، خاطرات، و البته رویاهای آگدن بخشی از گفتگو با وی می ‏شوند”.

مهم‏ترین ویژگی کتاب‏ ها و مقالات تحلیلی آگدن، برخلاف دیگر نوشته‏ های روانکاوی، آسان ‏فهم بودن آن‏هاست. آثار روانکاوی اغلب به زبانی گنگ و نامفهوم نگاشته می‏ شوند ولی آگدن به این شهرت دارد که اندیشه ‏هایش را به ‏زبانی ساده بیان می ‏کند. آگدن با وجودی که تاحدود زیادی تحت تأثیر نظریه ‏پردازان روابط ابژۀ بریتانیا، به‏ خصوص دانلد وینی‏کات، ملانی کلاین، و ویلفرد بیون بوده و آثار متعددی از آن‏ها را مورد تحلیل و بررسی قرار داده است، بااین‏ حال وفادار به یک مکتب خاص نیست و نظریات او جهت‏ گیری ‏های خاص خودش را دارد.

آگدن در ابتدای کارخود و در حد فاصل بین سال‏های ۱۹۷۴ تا ۱۹۸۴ بیشتر به معرفی اندیشه‏ های روانکاوان بریتانیایی، به‏ خصوص کلاین، وینی‏کات، فربرن و بیون پرداخت، ولی از این دوره به عنوان فرصتی برای رشد اندیشه‏ های خویش هم استفاده نمود. درواقع آگدن در مقالۀ “دربارۀ همانندسازی برون‏فکن” (۱۹۷۹) و همچنین اولین کتاب‏ هایش “همانندسازی برون‏فکن و تکنیک روان‏ درمانی” (۱۹۸۲)، “خاستگاه ذهن:روابط ابژه و دیالوگ روانکاوانه” (۱۹۸۶)، دیگر صرفاً به توضیح اندیشه‏ های این نظریه ‏پردازان نمی‏ پرداخت، بلکه خوانش خاص خود را به مخاطبینش ارائه می ‏داد. برای مثال مفهوم‏ پردازی او از همانندسازی برون‏فکن، با برداشت یک روانکاو کلاینی بریتانیایی کاملاً متفاوت است. او از چگونگی تحقق یافتن خیال ‏پردازی‏ های درون‏ روانی در بافت میان‏فردی بین بیمار و روانکاو، به‏ خصوص در بیماران روان‏پریش صحبت کرد.

آگدن در پنج سال بعدی، یعنی تا سال ۱۹۸۹ از موضع اوتیستیک – هم‏ مرز سخن به میان می ‏آورد. شکلی از تجربه که بر مواضع پارانوئید-اسکیزوئید و افسرده ‏وار تقدم دارد و به اندازۀ آن‏ها اهمیت دارد. موضع اوتیستیک – هم ‏مرز تجربه‏ ای کم‏ و بیش کاملاً حسی است که هیچ درون و بیرونی در آن مطرح نیست و هرچه هست سطح و پیرامون است. مجموعه مقالات آگدن طی این دوره و در این حوزه در کتاب “آستانۀ بدوی تجربه” (۱۹۸۹) گردآوری شده است.

در بین سال‏های ۱۹۸۹ تا ۲۰۰۱ تمرکز اندیشه‏ ها و نوشته‏ های آگدن بر مهم‏ ترین مفاهیم ارائه‏ شده توسط او، یعنی خیال‏بافی۱ و نیروی سوم تحلیلی۲ و جایگاه آن‏ها در فرآیند تحلیل بود. او در این سال‏ ها مطالب زیادی دربارۀ چگونگی ارتباط در فضای تحلیلی نگاشت. او با بررسی دقیق شعرهای فِراست، هینی، و استیونز، و نیز رمان‏ های بورخِس به این مفاهیم دست یافت و کتاب‏ های “مباحث تحلیل”(۱۹۹۴) ، “خیال‏بافی و تفسیر: حسی انسانی” (۱۹۹۷) ، “گفتگوهایی در مرز رویا” (۲۰۰۱) نمایندۀ این ابعاد از اندیشه‏ های وی هستند.

نیروی سوم تحلیلی به این اشاره دارد که تحلیل اغلب مستلزم این است که دو نفر در ارتباطی واقعی، درگیراندیشیدن اندیشه ‏ها و دیدن رویاها شوند، به‏ طوری که هیچ‏ یک امکان تجربۀ چنین چیزی را به‏ تنهایی ندارند. خیال‏بافی به تجربۀ بلافاصل روانکاو (مثلاً افکار یا تصاویر مربوط به مشاجره‏ با یک دوست، بالا آمدن تجربۀ مربوط به تحلیل شخصی خود درمانگر،یا هر حواس‏پرتی معمول) اشاره دارد که بررسی ارتباط آن‏ها با آنچه در فرآیند تحلیل در جریان است، بسیار حیاتی است. طی دهۀ گذشته، مفاهیم نیروی سوم تحلیلی و خیالبافی‏ به طور فزاینده ‏ای اهمیت یافته ‏اند، به‏ طور‏گسترده‏ ای مورد بحث قرارگرفته‎اند، و ابعاد جدیدی برای مباحث رابطۀ بین‏ ذهنی و انتقال ‏متقابل ‏فراهم آورده ‏اند.

برخی دیگر از مشارکت ‏های آگدن شامل درک جدیدی از برخی تکنیک‏ های تحلیلی از جمله قاعدۀ اساسی (تداعی آزاد)، استفاده از کاناپه، و تفسیر رویا؛ تجدیدنظر در عقدۀ ادیپ مردانه و زنانه؛ دیدگاه منحصربه‏ فرد او دربارۀ بکارگیری زبان در روانکاوی؛ رویکرد او در روانکاوی بیماران اسکیزوفرنیک؛ رابطۀ میان روانکاوی و ادبیات؛ و خوانش‏ های خلاقانه از آثار بزرگ چهره ‏های اصلی روانکاوی قرن بیستم است.

آگدن دربارۀ جایگاه خود در روانکاوی می‏ گوید “جایگاه من در دنیای تحلیلی، طرفدار یک مکتب خاص روانکاوی (یا مخالف مکتب روانکاوی رقیب) نبوده است. من خود را “صدایی جداگانه” نیز نمی‏ بینم، چون آن به ‏معنای مرتد بودنم خواهد بود. بیشتر ترجیح می‏دهم خودم را یک متفکر مستقل درنظر بگیرم”.

آگدن نویسندۀ بیش از پنجاه مقاله در مجلات معتبر روانکاوی دربارۀ موضاعات مختلف بوده است. “در باب نگاشتن روانکاوی”، “در باب نظارت روانکاوی”، “خیال‏بافی واستعاره: اندیشه‏ هایی دربارۀ نحوۀ کار من به عنوان روانکاو”، “گوش دادن به سه شعر فِراست”، “بورخِس و هنر سوگواری”، “مفهوم تعامل تفسیری”، “در باب ماهیت تعارض اسکیزوفرنیک”، “در باب نگه‏داری۳ و دربرگیری۴، بودن و رویابینی” از جملۀ این مقالات هستند.

سایر کتاب‏های او که دربارۀ آن‏ها صحبت نشد، “کشف دوبارۀ روانکاوی: تفکر و رویابینی، یادگیری وفراموشی” (۲۰۰۹)، “در باب ناتوانی در رویا دیدن” (۲۰۱۲)،”خوانش ‏های خلاقانه: مقالاتی دربارۀ آثار بزرگ تحلیلی” (۲۰۱۲)، “گوش روانکاو و چشم منتقد: نگاهی دوباره به روانکاوی و ادبیات” (با همکاری بنجامین آگدن، ۲۰۱۳)، “بخش ‏های از قلم‏ افتاده: رمان” (۲۰۱۴)، “در دستان جاذبه و اقبال: رمان”(۲۰۱۶)، و سرانجام “باز تصاحب زندگی نازیسته: تجاربی در روانکاوی” (۲۰۱۶) هستند.

افتخارات آگدن شامل جایزۀ مهم‏ترین مقالۀ سال مجلۀ بین ‏المللی روانکاوی در سال ۲۰۰۴، جایزۀ هاسکل نرمندر سال ۲۰۱۰، جایزۀ بین‏ المللی به خاطر دستاوردهای ممتاز در روانکاوی، جایزۀ سیگورنیدر سال ۲۰۱۲، و جایزۀ هانس لئووالد در سال ۲۰۱۴ برای مشارکت برجسته در آموزش روانکاوی هستند.

منابع:

Cooper, A. M. (Ed.). (2008). Contemporary psychoanalysis in America: Leading analysts present their work. American Psychiatric Pub.

Kohavi, N. (2017). How psychoanalyst Thomas Ogden found his true self in fiction. [Interview].

Ogden, T. H. (1991). An interview with Thomas Ogden. Psychoanalytic Dialogues۱, ۳۶۱-۳۷۶.‏

Sprengnether, M. (2004). Conversations at the Frontier of Dreaming. [Review].

پی نوشت :


[۱] Reverie

[۲] The analytic third

[۳] Holding

[۴] Containing