اطلاعات اثر:

نام اثر: آینه کاذب – False Mirror
نام نقاش: رنه مرگریت – Rene Magritte

در نگاه اول به این نقاشی دریچه یا پنجره‌ای به سوی آسمان را می‌بینیم اما بالافاصله حالت دریچه همراه با دایره سیاه وسط تصویر ما را متوجه فرم چشم انسان می‌کند. این می‌تواند چشم فردی باشد که به آسمان نگاه می‌کند و چشمش به‌صورت آینه آن را در خود منعکس می‌کند؛ انگار که ما به چیزی نگاه می‌کنیم که صاحب چشم در حال تماشای آن است. اما می‌توان این تصویر را شکل دیگری نیز دید. به‌این‌صورت که این چشم ماست که به آسمان خیره شده و ما از داخل چشم خود ایستاده‌ایم و به دنیا می‌نگریم. در واقع در این نقاشی، می‌توان ایده‌ای دوگانه را همزمان تجربه کرد: این چشم من است که به دنیا می‌نگرد یا چشم اوست که من در آن دنیا را می‌بینم. یکی بودن چشم من و دیگری و همچنین دیدن دنیا در چشم دیگری می‌تواند یادآور وضعیت یک نوزاد باشد که همه چیز را از دریچه نگاه مادر درمی‌یابد. مادر چون آینه‌ای آنچه در دنیای خارج و حتی آنچه در دنیای درون نوزاد می‌گذرد را انعکاس می‌دهد.

وینیکات[۱] در «معرفی اولیه به واقعیت بیرونی[۲]» (۱۹۴۸) مرحله ادغام[۳] را تعریف می‌کند که در آن مادر و نوزاد یکی هستند. هرچند که یک مادر سالم هم از طرف خودش و هم از طرف نوزاد از جدا بودنشان آگاهی دارد اما مرحله ادغام برای نوزاد به معنی ناتوانی در متمایز کردن me و not-me است. در واقع در اینجا نه «من» وجود دارد و نه «غیرمن». نوزاد چهره مادر را می‌بیند و باور دارد که چهره مادر چهره خود اوست. شاید بتوان با تماشای دوباره این نقاشی در جایگاه نوزاد این وضعیت را دوباره تجربه کرد. این چشم بسیار ساکن و آرام است. هیچ هیجان و برانگیختگی در آن دیده نمی‌شود. شاید بتواند شباهتی از این حالت آرامش با آنچه وینیکات می‌گوید پیدا کرد.

وینیکات می‌نویسد: «در لحظات آرامش، به جز چیزهایی که از هم جدا شده هستند، هیچ خطی بین درون و بیرون وجود ندارد، آسمان از بین درختان دیده می‌شود، چیزی مربوط به چشمان مادر است که به درون و بیرون می‌رود، پرسه می‌زند [در اطراف سرگردان است]. در این مرحله هیچ نیازی به یکپارچگی وجود ندارد.»

«این یک چیزی بسیار ارزشمند است که بتوان آن را حفظ کرد: ما بدون آن، چیزی را از دست می‌دهیم. این چیزی است مرتبط با ساکن بودن، آسایش داشتن، آرام بودن و احساس یکی بودن با انسان‌ها و چیزها، وقتی هیچ تحریکی وجود ندارد.»

حال اگر به سراغ اسم اثر برویم، می‌توانیم برداشت جدیدی از این نقاشی داشته باشیم. اسم اثر «آینه کاذب[۴]» است. اگر این چشم مادر باشد که نوزاد در حال تجربه کردن آن است (و ما نیز در جایگاه آن نوزاد)، انتظار داریم که در این چشم چیزی را ببینیم که مادر به آن نگاه می‌کند: نوزاد! (یا به شکلی دیگر «من» به عنوان موضوع در حال تماشا). اما این آسمان است که در چشم نقش بسته و دیده می‌شود. شاید یک معنی آینه کاذب را بتوان به همین موضوع نسبت داد که به جای انعکاس فردی که صاحب چشم به او نگاه می‌کند (نوزاد یا من)، تصویری از دنیای بیرون را منعکس می‌کند. حتی می‌توانیم شک کنیم که این چشم مثل یک آینه است یا مثل یک شیشه!

عملکرد نادرست آینه می‌تواند یادآور مقاله «نقش آینه‌ای مادر و خانواده در تحول کودک[۵]» وینیکات (۱۹۶۷) باشد. در این مقاله به این موضوع پرداخته می‌شود که برای آنکه فردی بتواند خلاقانه نگاه کند و دنیا را ببیند، باید ابتدا تجربه دیده شدن را درونی نماید. این تجربه به‌طور طبیعی در هفته‌های اول رابطه مادر-نوزاد اتفاق می‌افتد و صورت مادر آینه نمایش‌دهنده آن می‌باشد. اما مادر همیشه در انجام این نقش موفق نیست. برای مثال وقتی مادر به جای انعکاس نوزاد، آنچه در خودش می‌گذرد یا در حالت بدتر، دفاع‌های سخت خود را بازتاب می‌دهد ظرفیت خلاقیت در نوزاد تحلیل می‌رود. در اینجا چهره مادر دیگر نقش آینه را ندارد. در این زمان کودک سعی در بررسی متغیرهای چهره‌ای مادر دارد تا بتواند خلق او را پیش‌بینی کند، درست مانند پیش‌بینی هواشناسی: «فقط الان امن است که خلق مادر را فراموش کنی و خودانگیخته باشی، اما هر دقیقه چهره مادر ثابت خواهد شد یا خلق او غالب خواهد شد، و نیازهای شخصی من باید کنارگذاشته شود، در غیر این صورت خود مرکزی من خوار خواهد شد». حال اگر دوباره به نقاشی نگاه کنیم ممکن است در جایگاه یک نوزاد با خود فکر کنیم: خوب به‌نظر آسمان صاف و کمی ابری است! اوضاع در همین لحظه آرام است! اما هر لحظه احتمال دارد که هوا گرفته شود و آسمان درهم برود و ابرها بغرند…

منبع:

Abram, Jan. The language of Winnicott: A dictionary of Winnicott’s use of words. Routledge, 2018

پیوست:


[۱] Winnicott

[۲] Primary Introduction to External Reality

[۳] Merging

[۴] False Mirror

[۵] Mirror-Role of Mother and Family in Child Development