پیشنهاد و تحلیل فیلم : پریا نقی زاده و پدرام محسنیان

مفاهیم روانکاوانه


Bipolar disorder: بیماری دوقطبی
OCD: وسواس
Magical thinking: تفکر جادویی
Grief: سوگ
Infidelity: خیانت
Mastery: تفوق
Anger outburst: طغیان خشم
Futurity: آیندگی
Guilt: عذاب وجدان
Reaction formation: واکنش وارونه
Sibling rivalry: رقابت همشیرها
Shame: شرم

Debasement: تحقیر
Sexual drive: رانه جنسی
Aggressive drive: رانه پرخاشگری
Commitment: تعهد
Abuse: سوءاستفاده
Boundary setting: مرزگذاری
Validating: اعتبار بخشیدن
Auxiliary ego: ایگو کمکی
True self: خود حقیقی
False self: خود کاذب
Displacement: جا به جایی

کارگردان David O Russell

سایر آثار کارگردان
(Flirting with disaster (1996
(Three kings (1999
(The fighter (2010
(American hustle (2013
(Joy (2015

نامزدی ها:

بهترین فیلم سال؛ بهترین کارگردان؛ بهترین فیلمنامه؛ بهترین تدوین؛ بهترین هنرپیشه نقش اول مرد؛بهترین هنرپیشه نقش مکمل مرد؛ بهترین هنرپیشه نقش مکمل زن در اسکار ۲۰۱۳

بهترین فیلم سال ؛بهترین هنرپیشه نقش اول مرد؛بهترین فیلمنامه در گلدن گلاب ۲۰۱۳

بهترین بازیگر نقش اول مرد و زن در بفتا ۲۰۱۳

جوایز:

بهترین هنرپیشه نقش اول زن در اسکار و گلدن گلاب ۲۰۱۳
بهترین فیلمنامه در بفتا ۲۰۱۳

سایت IMDb

داستان فیلم

بعد از اینکه انیستیتوی روانی با مشکلات مالی مواجه شد و محدودیت هایی در پذیرش بیماران داشت، معلم سابق، پت سولیتانو پیش والدین اش بر می گردد و تلاش می کند روابط اش را با همسر سابق اش بهبود ببخشد. وقتی او با تیفانی، یک دختر عجیب که او هم مشکلات خاص خودش را دارد آشنا می شود اوضاع پیچیده تر می شود

تحلیل روانکاوانه فیلم دستورالعمل بازی خوش‌بینی

مقدمه

در فیلم «دستور‌العمل بازی خوش‌بینی» می‌توانیم به بررسی ویژگی‌های اختلال دوقطبی، تفکر جادویی در افراد وسواسی و سوگ بپردازیم.

پت سالیتان به اختلال دوقطبی دچار است. بعد از آنکه همسرش را در حال خیانت می‌بیند و مرد روبرو را کتک می‌زند، به مدت ۸ ماه در بیمارستان بستری می‌شود. پس از بازگشت به خانه سعی می‌کند از طریق بهبود اوضاع خود، به رابطه با همسرش بازگردد. در این میان با تیفانی آشنا می‌شود که همانند او دچار بی‌ثباتی است.

تیفانی قبول می‌کند تا نامه پت را به دست نیکی همسر او برساند. در عوض این کار از پت می‌خواهد در مسابقه رقص شرکت کند. تمرینات رقص زندگی پت را در مسیری منظم قرار می‌دهد، امری که به بازیابی کارکردهای اولیه ایگوی او کمک می‌کند.

پت و تیفانی از طریق ساخت روایتی تازه از زندگی و روابط خود، «احساس خویشتن» خود را بازیابی و تعریف می‌کنند.

پت

پت به عنوان مصالحه‌ای در برابر زندان رفتن، در بیمارستان روان‌پزشکی بستری می‌گردد. زمانی که تحت کفالت والدین خود به خانه باز می‌گردد متوجه می‌شود که پدرش شغل خود را از دست داده و تلاش می‌کند از طریق دلالی در شرط‌بندی پولی برای باز کردن رستوران دست‌وپا کند.

پیش از رفتن به استادیوم مکالمه‌ای میان پت و پدر رخ می‌دهد که در آن به شباهت میان خود اشاره می‌کنند. پدرش به خاطر دعوای فیزیکی از رفتن به استادیوم محروم شده است. آنها هر دو در کنترل عصبانیت‌های خود مشکل دارند. آنها هر دو شغل خود و متعاقب آن اعتماد به نفس و احساس قدرت خود را از دست داده‌اند. آنها برای مقابله با بحران اقتصادی و از دست رفتن تسلط خود بر زندگی به تفکر جادویی روی می‌آورند. این نوع تفکر شامل منطقی مبتنی بر فانتزی است که در فرد احساسی از عاملیت و تسلط ایجاد می‌کند. فرد از طریق تفکر جادویی می‌تواند بر اموری تسلط یابد که در دنیای واقعی قادر به تسلط بر آن نیست. (Magical thinking/ Mastery/ Anger outburst)

پدر به خرافات روی می‌آورد تا بتواند چهارچوبی منظم به ذهن خود ببخشد و بر اساس آن بتواند وقایع را پیش‌بینی کند. او باور دارد که اگر در جمعی با خوشحالی مسابقه را ببینند و نظم مشخصی از جهت گرفتن کنترل‌ها رعایت شود، تیم او بازی را خواهد برد. پت نیز باور دارد که اگر داستان‌هایی را بخواند که نیکی آن را تدریس می‌کند و اگر بتواند با دویدن منظم لاغر و به ایده‌آل نیکی نزدیک شود، می‌تواند رابطه‌ای را که بر اساس خیانت از دست رفته بازیابی کند. پدر و پت این رفتارهای وسواس‌گونه را در جهت رسیدن به آینده‌ای انجام می‌دهند که در فانتزی برایشان خوشایند است. (Compulsion/ Futurity)

پت در مهمانی شام تیفانی را ملاقات می‌کند که او نیز شغل خود را علاوه بر همسرش از دست داده و در گاراژ بازسازی‌شده والدینش زندگی می‌کند. تیفانی به واسطه برنامه‌ریزی مادرِ پت مدام در مسیر راه او قرار می‌گیرد تا به این طریق پت بتواند آرزوی خود برای بازگشت به نیکی را پشت سر بگذارد، آرزویی که تا حدی هذیانی به نظر می‌رسد.

مادر پت بی‌آنکه به پدر بگوید، پت را از بیمارستان مرخص می‌کند. پدر با دیدن پت تعجب می‌کند و به نظر می‌رسد با این موضوع احساس راحتی نمی‌کند. پت به قاب عکس‌های روی دیوار نگاه می‌کند، عکس برادرش بر روی دیوار و عکس او پایین‌تر به دیوار تکیه داده شده است. در ادامه می‌بینیم پدر پت احساس گناه خود را با پت در میان می‌گذارد. ابراز تأسف می‌کند که زمان کمتری را با او و زمان بیشتری را با برادرش گذرانده است. شاید تفکر جادویی پدر در مورد اینکه پت می‌تواند برای برد تیم او خوش‌شانسی بیاورد، نوعی واکنش وارونه به همین احساس گناه باشد. او می‌خواهد باوری را زندگی کند که در آن پت را ارزشمند می‌بیند. (Reaction formation)

گاهی مبتلایان به اختلالات روان‌پزشکی با کنار گذاشته شدن توسط نزدیک‌ترین افراد زندگی خود مواجه می‌شوند. رانی دوست پت و برادرش شلوغی برنامه زندگی خود را به عنوان بهانه برای عدم ملاقات او در طول ۸ ماه ذکر می‌کنند. پت روابطی را که می‌توانست در طول درمان به او کمک کند، از دست می‌دهد. رانی دوستش بهانه تولد فرزند جدید را می‌آورد و برادرش شلوغی برنامه‌هایش در راستای کار و شروع زندگی عشقی جدید خود را.

رانی در ازدواج خود احساس خفگی می‌کند. به نظر می‌رسد که زندگی مشترکش نه بر اساس میل او که بر اساس امیال همسرش (خواهر تیفانی) پیش می‌رود. رانی نمی‌تواند همانند تیفانی و پت به مسیری گام بردارد که به باورش می‌تواند او را در مسیر رشد قرار دهد. (Lack of futurity). برادر پت حضور کمرنگی در فیلم دارد اما از همین حضور کمرنگ می‌توانیم نوعی رقابت را در او ببینیم. به نظر می‌رسد برادر پت توجه پدر را معطوف به خود کرده است به شکلی که در کودکی پدر بیشتر با برادر وقت می‌گذرانده تا با پت. همچنین قاب عکس برادر بالاتر از عکس پت و در جایگاه محکم‌تری قرار دارد. برادر پت داشته‌های خود را به رخ پت می‌کشد و با فخرفروشی در مورد آنها می‌خواهد پت را آزار دهد: «متأسفم که تو مجبور شدی خونه‌ات رو بفروشی و من خونه گرفتم، تو رابطه با همسرت رو از دست دادی و من دارم ازدواج می‌کنم …». (Sibling rivalry)

در استادیوم می‌بینیم که برادر پت از حضور او احساس شرمندگی می‌کند. به همین دلیل بیماری پت را دست‌مایه تحقیر پت قرار می‌دهد تا از احساس شرمی که دامن او را گرفته رها شود. او به شکلی ناخودآگاه از اینکه فردی هم‌خون او دچار اختلال روان‌پزشکی شده است احساس شرم می‌کند و با تمسخر فرد مبتلا خود را از او جدا می‌سازد، انگار که می‌گوید: «آره! این برادرم مریضه و منم خوشم نمیاد ازش چون ما اصلاً مثل هم نیستیم. من مثل اون بیمار نیستم».  (Shame)

تیفانی

تیفانی نیز مانند پت تجربه‌ای از بستری شدن در بخش روان‌پزشکی دارد. او در اولین دیدار خود با پت از او می‌خواهد که تا خانه او را همراهی کند. هنگام رسیدن به پت پیشنهاد می‌دهد با هم رابطه جنسی داشته باشند. بر خلاف انتظارش پت پیشنهاد او را رد می‌کند و به تعهد خود به ازدواج اشاره می‌کند. شاید در تمام این مدت پت تنها کسی بوده که پیشنهاد جنسی او را رد کرده باشد، امری که شاید از عوامل جذابیت پت برای تیفانی باشد. (New object)

این جذابیت را همچنین در صحنه‌ای می‌بینیم که پت در برابر مردی می‌ایستد که جلوی در خانه برای دیدار تیفانی آمده است، دیداری که  به نظر می‌رسد هدفی جز رابطه جنسی در پی ندارد. پت از تیفانی در برابر این مرد دفاع می‌کند و تیفانی با شنیدن آن لبخند می‌زند: «گاهی مشکلی نیست که این جور دخترا بخوان خوش بگذرونن. گاهی هم اینطوری نیست، چون یه بال‌شون شکسته، آسیب دیدن و اینطوری هدف راحتی برای سوءاستفاده میشن. تو این موارد، تو این مورد خاص، فکر می‌کنم که این بال در حال درست شدنه. و تو باید حواست باشه که این ترمیم درست پیش بره. الان هم داری مانع این درست شدن میشی. اون با احساسه، باهوشه و هنرمند. این دختر عالیه. باید به این موضوع احترام بگذاری». پت مرزها و چهارچوب‌هایی که تیفانی سعی در ساخت آنها را دارد، تصدیق و از آن حمایت می‌کند. (Validating/ Boundary setting/ Auxiliary ego)

پیش از این نقطه تغییر، تیفانی در نوع بودن خود در حوزه جنسی شکست خورده بود، چه در از دست دادن میل جنسی نسبت به همسرش و چه بی‌بندو‌باری بعد از آن. او با همسر خود رابطه جنسی نداشت و بعد از فوت تامی با همکاران همسرش ـ مرد و زن ـ رابطه برقرار می‌کرد. این بی‌بندوباری که متعاقب بی‌میلی جنسی نسبت به تامی و احساس گناه ناشی از دلیل مرگ او ایجاد شده بود، نشانگر علت مشکلات او است. او آغاز عمل جنسی از سمت تامی را رد می‌کرد چرا که تامی میل به داشتن فرزند داشت اما تیفانی که قادر به مراقبت از خود نبود نمی‌توانست مراقبت از موجودی دیگر را تصور کند.

تامی در تلاش برای بازگرداندن تیفانی به شور رابطه قبلی‌شان سعی می‌کند لباس‌هایی بخرد تا بر میل جنسی تیفانی تأثیر بگذارد. اما در راه بازگشت از این خرید تصادف و فوت می‌کند. تیفانی خود را مقصر نحوه مرگ تامی می‌داند. سعی می‌کند با افراد مختلفی رابطه برقرار کند تا به شکلی ناخودآگاه به خودش ثابت کند که بی‌میلی جنسی تقصیر او نبوده است، اینکه نتوانسته به میل تامی نسبت به خود پاسخ بدهد او را مقصر مرگ او نمی‌کند.

تیفانی با قبول کردن/نکردن خواسته‌های دیگران و نادیده گرفتن/نگرفتن خواسته‌های خودش کلنجار می‌رود. این موضوع در جایی پررنگ‌تر می‌شود که در گفتگویی با پت از او می‌شنویم: «من چی در عوض می‌گیرم؟ تو برام چی کار می‌کنی؟ … من این کار رو می‌کنم. مدام و مدام من واسه مردم یه کارهایی می‌کنم و بعد که به خودم میام می‌بینم که هیچی دستم رو نگرفته. هیچی ندارم و پوچم. من همیشه خودم رو تو این موقعیت‌ها قرار میدم. همه چی به دیگران میدم و هیچ‌کس هیچ‌وقت … چیزی که می‌خوام رو نمی‌گیرم. من مثل خواهرم نیستم.». (True self/ False self)

کلام آخر

پت نزد خانواده خود باز می‌گردد تا به شکلی وسواس‌گونه بر بیماری خود غلبه کند و تکه‌های ازهم‌گسیخته زندگی‌اش را از نو سر هم کند. علی‌رغم آنکه در جلسات روان‌درمانی شرکت می‌کند، مانترای[۱] Excelsior را ورد زبان خود کرده است و به شکلی وسواس‌گونه به دویدن ادامه می‌دهد تا طبق میل نیکی لاغر شود، نیرویی تخریب‌گر او را به سمت خشم‌های غیرقابل‌کنترل می‌برد.

تیفانی پس از دوره‌ای از رفتارهایی حاکی از جنون جنسی (Nymphomaniac) در حال بهبودی است اما گاهی میل به بازگشت به همان مسیر رفتارهای تخریب‌گر او را در برمی‌گیرد. گاهی به مردهایی که با آنها رابطه داشته پیام می‌دهد و صبح روز بعد از این کار پشیمان می‌شود. در جایی که می‌بیند پت از مسیر بهبودی او در برابر یکی از این مردان محافظت می‌کند، به آینده و رشد یافتن خود امید می‌بندد. از طریق باور پت به بهبودی خود، به خویشتن در حال یکپارچه شدن خود باور پیدا می‌کند. (Acknowledgement/ Mirroring)

پت نیز زمانی که متوجه می‌شود مادرش و تیفانی او را در مسیر مانترای خود همراهی می‌کنند و زمانی که متوجه تلاش پدرش برای ترمیم احساس گناه خود می‌شود، می‌تواند آرزوی هذیانی خود برای رسیدن به نیکی را کنار بگذارد، زنی که به او عشق نمی‌ورزیده و به او خیانت کرده بود. او می‌تواند به جای ابژه‌ای ناکام‌کننده به ابژه‌هایی دل ببندد که او را در مسیر Excelsior همراهی می‌کنند.

در نامه‌ای که تیفانی از طرف نیکی نوشته می‌شنویم: «متأسفم که داستان‌هایی که می‌خوانی پایان خوش ندارن همیشه و این تو رو ناراحت می‌کنه اما این به بچه‌ها کمک می‌کنه تا بتونن سختی‌های زندگی رو تاب بیارن». تیفانی و پت با ادغام وجوه ناخوشایند زندگی خود و بیماری‌شان در وجوه تازه و خوشایند زندگی می‌توانند کاستی‌های خود را تاب آورند و در مسیر بهبودی رو به جلو گام بردارند.

سکانس های انتخابی

۱. بهترین سکانس

۲. کتاب احمق

۳. سکانس شام

۴. سکانس حالات دوقطبی

۵. دویدن

۶. سکانس گریه کردن

۷. سکانس اعتراف به عشق

پیوست:


[۱] .  به معنای «همیشه بهتر و بالاتر» یا «همیشه رو به جلو»