نویسنده: نت کن
مترجم: علیرضا طهماسب و عظیمه ستاری
پارهای از متن کتاب:
غيظ(Rage):
فراروانشناسیِ ISTDP میگوید آسیب به دلبستگی، عاملِ درد است؛ این آسیب باعث ایجاد غيظِ واکنشی در تمام بیماران بهاستثنای درصد بسیار کمی از بیماران با مقاومت پایین میشود. اگر پای جنبهی مثبتِ دلبستگی (عشق) در میان باشد، این غیظ به احساسِ گناهِ ناهشیار میانجامد و این احساسِ گناه با بروز نشانههای مرضی، دشواریهای ارتباطی و دیگر شکلهای خودویرانگری، باعث تنبيهِ خود میشود.
دوانلو میگوید تجربه کردنِ کلِ احساساتِ پیچیده، «مکانیزم راهاندازِ» بازگشاییِ ناهشیار است، و بنابراین برای قدرت شفابخشیِ ISTDP اهمیتی بنیادین دارد. غیظ درمیان تمام احساسات، اضطراب برانگیزترین حس برای بیمار است، و تقریباً همواره اضطراب برانگیزترین حس برای درمانگر.
غیظ شکل فشردهی خشم است و با تکانههای خشونتآمیزِ هشیار یا ناهشیار ارتباط دارد. ISTDP، با اتکا به این تکانهها افزایش شدت غیظ را تشخیص میدهد:
غیظِ خشونتآمیز: تکانهای معطوفبه خشونت ورزیدن اما تاحدی که باعث مرگ نمیشود.
غیظِ مرگبار: قدرت این تکانه خشونتآمیز بهحدی است که اگر
تعدیل نشود، به کشتهشدن قربانی منجر خواهدشد.
غیظِ مرگبارِ بدوی: این تکانه فراتر از قتلِ سادهاست و برای مثال تا حد مثلهکردن، چاقوزنیهای مکرر، یا بریدن سر قربانی پیش میرود.
غیظِ شکنجهگرانهی بدوی: فراتر از تکانههای مرگبار است، و میلِ دیگر آزارانهای نیز برای تحمیلِ درد به قربانی و تماشای رنج کشیدنش قبلاز مرگ در این غیظ وجود دارد(توجه داشته باشید که میل به شکنجهی ابدیِ قربانی، اغلب دفاعی است بر ضدِ احساساتِ دردناکِ گناه و سوگ که بعداز مرگ قربانی آشکار میشوند.)
بهطور کلی، شدتِ غیظِ ناهشیار زمانی افزایش مییابد که فرد از سمت چپ پیوستار مقاومت بهسمت راست، یا بهعبارتی از سمت چپ پیوستار شکنندگی بهسمت راست آن حرکتکند.
درمانگران باید آگاه باشند که تجربهی غيظ، تجربهای درونی است.
اگر غیظ نیرومند باشد، بهطور کلی پنهان و اغلب ساکت و بیصداست. بیمار گاهی برای دفاعی عليه تجربهی درونی خشم یا غیظ، برونریزی میکند.
طغیان تخلیهی انفجاری خشم، مثالی از خشم دفاعی است، که باید بر همان روال کار با دفاعها به آن پرداختهشود؛ برای اطلاعات بیشتر به مدخل اغلب افراد در اولین رویارویی با ISTDP، بهخصوص با ديدن فيلم درمانهای آزمایشی، بهراحتی دچار این سوءتفاهم میشوند که ISTDP در وهلهی اول «دربارهی خشم» است؛ نخستین دلیل این است که غیظ در صدر احساسات مخلوط ناهشیار قرار دارد و باید قبل از اینکه احساسات دیگر در دسترس قرار گیرند، تجربه شود؛ و دوم بهخاطر اضطرابی که غیظ در بینندگان بر میانگیزد.
با این وصف، وقتی درمانگر بدون توجهِ کافی به بقیهی احساسات مخلوط، بر خشم/غیظ تمرکز میکند، نتیجه بهندرت درمانی تغییردهنده خواهد بود، هرچند در حوزههای محدودی مثلا قاطعیت بیمار، مفید است.
از آنجایی که درمانگر در بازگشایی ناهشیار نقش تسریعکننده دارد، باید به بیماران کمککند تا بهجنبش در آمدن غیظ را تا حد ممکن کامل تجربه کنند.
جان فردریکسون درباره این کتاب میگوید: “مرجع رواندرمانی پویشی فشرده و کوتاهمدت، یک کتاب ضروری است برای هر درمانگری که بخواهد چگونگی انجام این درمان را یاد بگیرد.”
رواندرمانی پویشی فشرده و کوتاهمدت (ISTDP)، مدل کوتاهشده روش بلندمدت تحلیل روانی در رویکرد روانکاوی است که توسط یک دانشمند ایرانی به نام دکتر حبیب دوانلو طراحی شدهاست. این مدل درمانی، از آنجا روان درمانی پویشی نامیده میشود که همچون رواندرمانی تحلیلی تجربه احساسات واقعی، غلبه بر مقاومت، و توجه دقیق به پدیده انتقال را مبنای خود قرار داده است. اما مفهوم سازی آن از ناهشیاری، عوامل مهیاساز آسیب شناختی و روش درمانگری به صورت رادیکال از دیگر مفهومسازیهای تحلیل روانی متمایز است.
دکتر نت کُن، نویسنده این اثر، متولد سال ۱۹۴۸ است. او در حال حاضر مدرس روانپزشکی در دانشکده پزشکی هاروارد با بیش از ۲۰ سال سابقه روان درمانی است.
کتاب حاضر کوششی در جهت ارائه تعریفی عینی و سنجشپذیر از رواندرمانی پویشی فشرده و کوتاهمدت است. این مرجع به خواننده کمک میکند تا به آسانی به معنای مفاهیم این مدل پی ببرد. علاوه بر تعاریف، مثالهای متنوعی را برای واضحتر شدن مطلب خواهید خواند.
در این اثر، اصطلاحات مربوط به ISTDP به ترتیب حروف الفبا سازمان یافته است. توماس برود، دانشیار بالینی روانپزشکی در دانشکده پزشکیUCLA ، از آن به عنوان “یک شاهکار” یاد میکند.
برشی از کتاب:
“درمانگر باید بتواند اشک دفاعی را از اندوه حقیقی و اصیل متمایز کند. درمانگر نباید مانع از تجربه اندوه حقیقی شود و آن را متوقف کند و در حقیقت باید در تعمیق و تجربه کامل آن به بیمار کمک کند.”
یادداشتی از مبینا حسینپور مقدم