هربرت روزنفلد[۱] (۱۹۱۰-۱۹۸۶) در کنار سگال و بیون، نُوآوری ­های پساکلاینی متعددی در کار بالینی و نظری خویش به ارمغان آورد که مبنای آن درس ­های پُرباری بود که از تجربۀ درمان بیماران روانپریش آموخته بود.

او فرایندهای آسیب­­ گونه ای را ترسیم کرد که در ابتدا در موضع پارنوئید-اسکیزوئید ظاهر می­ شود و می تواند تحوّل بعدی ایگو را به شدّت بازداری کند. این فرایندها، حالت های ذهنیِ اسکیزوئیدی که در بیماران مرزی و روان رنجور وجود دارد را نیز توضیح می دهد.

روزنفلد به واسطۀ توانایی منحصر به فرد در تصوّر کردن خویش در جای بیماران و فهم تجارب بیماران از موضع آنان شناخته می شد.

روزنفلد در نورمبرگ به دنیا آمد و در سال ۱۹۳۵ از دست نازی ها به انگلستان گریخت. او تحلیلش را با کلاین شروع کرد و در سال ۱۹۴۵ از انجمن روانکاوی مدرک گرفت.

حالت های شخصی زدایی[۲] و سرگشتگی[۳]

روزنفلد با تبیین اینکه دونیم ­سازی شدید و همسان سازی برون فکنِ[۴] بخش هایی از خود به ابژه ها، زیربنای چندپارگی ایگو و حالت های شخصی زدایی است، حیطۀ جدیدی را گشود.

روزنفلد در مقالۀ ابتدایی دیگری توصیف کرد که چگونه دونیم سازی طبیعی و سازمان دهنده میان «خوب» و «بد» درهم می شکند و حالت های سرگشتگی ظاهر می شود. اگر حسادت غالب شود، حمله های نابودگر علیه ابژۀ «خوب» سازمان دهی می شود؛ طوری که تمایز میان «خوب» و «بد» ناممکن می­ شود و حالت های تحمّل ناپذیر سرگشتگی پدید می آید.

نارسیسیسم بیمارگون

یکی از مسیرهای تلاش برای دست و پنجه نرم کردن با این حالت های تحمّل ناپذیر همه توانی نارسیسیستیک[۵] است. اصیل ترین و مهم ترین نقش روزنفلد، کار او در مورد نارسیسیسم بیمارگون در دو مقالۀ کلاسیکش است (۱۹۶۴، a1971). این مقاله ها دو جنبۀ نارسیسیسم را توصیف می کند. یکی از آنها ظهور خود آرمانی ­سازی خویش برتربینانه[۶] بر پایۀ تملّک برون فکنانۀ تمام کیفیت های خوب ابژه و راندن تمام بخش­ های بد خود به سوی ابژه ای است که ناارزنده می شود (۱۹۶۴). این خود آرمانی سازی «دیوانه وار» دفاعی در برابر جدایی ابژۀ «خوب» است که کشش های مخرّب کنترل نشدنی مثل نابودی حسادت آمیز  مادر-پستان خوب به عنوان منشأ زندگی و اضطراب های بدوی تلقی می­ شود که ثمرۀ این سرگشتگی، چندپارگی و فروپاشی است. نارسیسیسم همچنین شکل آرمانی سازی بخش های «بد» خود را می­ گیرد که در قالب گروهک های مافیایی به عنوان منبع قدرت برتر بازنمایی می شود و در  قالب حمله ای سازمان دهی شده علیه خود وابسته و روابط ابژۀ سالم آن به جریان می افتد (a1971). این سازمان های نارسیسیستیک موجب دونیم سازی خود می شود و سدّ راه خود سالم در مسیر تحوّل می گردد.

همسان سازی برون فکن

فهم روزنفلد از مناسبت بالینی مفهوم همسان سازی برون فکن، تألیف مقالۀ نظری کلاسیک او (b1971) را در پی داشت که در آن سنخ ها و انگیزه های مختلف همسان سازی برون فکن را با دقّت تمام به تصویر کشیده است. این مقاله امروزه نیز متنی استاندارد تلقی می شود.

تروما و نارسیسیسم

روزنفلد در واپسین اثر خود، بن بست و تفسیر، (۱۹۸۷) نقش تروما و شکست های محیطی را در تحوّل سازمان های نارسیسیستیک پُررنگ تر جلوه می دهد. او بدین اندیشه نائل می شود که بیمارانی که در کودکی دچار محرومیت یا تروما شده اند، در صورتی که روانکاو تأکید بیش از حدی بر تخریب گری ذاتی داشته باشد، ممکن است در تحلیل شان دوباره ترومازده شوند.

دیدگاه های بعدی او به اختلاف نظرهایی بین گروه های مختلف روانکاوی در انجمن روانکاوی انجامید. با این حال، کتاب پیش گفته به هر دو طرف این مناقشه یادآوری می کند که با دقّت به پاسخ های بیماران به مداخلات شان گوش کنند تا بدین ترتیب بتوانند خطاهای احتمالی و نگرش های غیرمفید در موضع شان را شناسایی کنند.

سیرل کیو ۲۰۱۲- برگرفته از میراث ملانی کلاین

آثار اصلی

۱۹۴۷ روزنفلد، اِچ. «تحلیل حالت های روانپریشانه همراه با شخصی زدایی»، مجلۀ بین المللی روانکاوی. ۲۸: ۱۳۰-۱۳۹؛ بازنشر در حالت های روانپریشانه. نشر هوگارس (۱۹۶۵).

۱۹۵۰ روزنفلد، اِچ. «نوشتاری بر آسیب شناسی روانی حالت های سرگشتگی در روانپریشی مزمن»، مجلۀ بین المللی روانکاوی. ۳۱: ۱۳۲-۱۳۷؛ بازنشر در حالت های روانپریشانه. نشر هوگارس (۱۹۶۵).

۱۹۶۴ روزنفلد، اِچ. «پیرامون آسیب شناسی روانی نارسیسیسم: رویکرد بالینی، مجلۀ بین المللی روانکاوی. ۴۵: ۳۳۲-۳۳۷؛ بازنشر در حالت های روانپریشانه. نشر هوگارس (۱۹۶۵).

a1971 روزنفلد، اِچ. «رویکردی بالینی به نظریّۀ روانکاوی دربارۀ غرایز زندگی و مرگ: پژوهشی در جنبه های پرخاشگرانۀ نارسیسیسم»، مجلۀ بین المللی روانکاوی. ۵۲: ۱۶۹-۱۷۸؛ بازنشر در ای. اِسپیلیز (ویراستار) ملانی کلاین امروزین، جلد ۱، راتلج (۱۹۸۸).

b1971 روزنفلد، اِچ. «اثری دربارۀ آسیب شناسی حالت های روانپریشانه: اهمیت همسان سازی برون فکن در ساختار ایگو و روابط ابژۀ بیماران روانپریش»، در پی. دوسی و سی. لارین (ویراستاران) مسائل روانپریشی. آمستردام: اکسرپتا مدیکا

۱۹۸۷ روزنفلد، اِچ. بن بست و تفسیر. تاوستک.

لینک اصل مقاله:

https://psychoanalysis.org.uk/our-authors-and-theorists/herbert-rosenfeld

پیوست:


[۱]. Herbert Rosenfeld

[۲]. Depersonalization

[۳]. Confusion

[۴]. Projective identification

[۵]. Narcissistic omnipotence

[۶]. Grandiose self-idealisation