پیشنهاد و تحلیل فیلم: سارا امینالرعایا و پدرام محسنیان
مفاهیم روانکاوانه:
Obsessional Neurosis نوروز وسواسی
Perfectionismکمال گرایی
Ruminationنشخوار
Dependencyوابستگی
Independenceاستقلال
Depressionافسردگی
Anxietyاضطراب
Death Wishآرزوی مرگ
Angerخشم
Humorشوخی
Intellectualizationعقلانی سازی
Defense Mechanismsمکانیسم های دفاعی
Latencyنهفتگی
Competency کفایت
Rivalryرقابت
Jealousyحسادت
Withdrawalعقب نشینی/ کناره گیری
Denial انکار
Aggressionپرخاشگری
Ambivalenceدوسو گرایی
Doubt تردید
Love عشق
Hate نفرت
Defectنقص
Dreamرویا
Rejectionطرد کردن
Badnessبدی
Maturityپختگی
Sense of Agencyاحساس عاملیت
Unityهمبستگی/ یکی بودن
Alivenessسرزندگی
Deadnessاحساس مردگی
Self-Sufficiencyخود بسندگی
Attachmentدلبستگی
یک فیلم کمدی رمانتیک
کارگردان: وودی آلن
سایر آثار فیلمساز:
Sleeper 1973
Interiors 1978
Manhattan 1979
The Purple Rose of Cairo 1985
Hanna and Her Sisters 1986
Husbands and Wives 199
Match Point 2005
Scoop 2006
Vicky Christina Barcelona 2008
Midnight in Paris 2011
To Rome with Love 2012
Blue Jasmine 2013
Magic in Moonlight 2014
Irrational Man 2015
Cafe society 2016
Wonder Wheel 2017
A Rainy Day in New York 2019
جوایز و نامزدی ها :
اسکار:
جایزه اسکار بهترین فیلم
جایزه اسکار بهترین کارگردانی
جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول زن
جایزه بهترین فیلم نامه غیر اقتباسی
گلدن گلوب
جایزه گلدن گلوب بهترین بازیگر زن فیلم موزیکال یا کمدی
بفتا
جایزه بهترین کار گردانی
جایزه بهترین فیلم نامه
جایزه بهترین بازیگر زن
جایزه بهترین تدوین فیلم
جایزه بهترین فیلم
IMDB: 8
سایت IMDb
داستان فیلم:
فیلم در مورد مردی کمدین به نام آلوی سینگر است که داستان دوستی اش با زنی به نام آنی را روایت می کند که حالا با یکدیگر قطع رابطه کرده اند. در واقع فیلم با جدایی آلوی و آنی شروع می شود و ادامه فیلم بر اساس خاطرات آلوی پیش می رود که تلفیقی از فانتزی و واقعیت های مبهم زندگی اوست. ساختار فیلم مانند جلسات روان کاوی است که با یک اتفاق در زمان حال در زندگی آلوی شروع می شود و سپس مرتبط با اتفاق پیش آمده شاهد فلش بک هایی به گذشته هستیم.
تحلیل روانکاوانه فیلم آنی هال
فیلم در مورد مردی کمدین به نام آلوی سینگر است که داستان دوستی اش با زنی به نام آنی را روایت می کند که حالا با یکدیگر قطع رابطه کرده اند. در واقع فیلم با جدایی آلوی و آنی شروع می شود و ادامه فیلم بر اساس خاطرات آلوی پیش می رود که تلفیقی از فانتزی و واقعیت های مبهم زندگی اوست. ساختار فیلم مانند جلسات روان کاوی است که با یک اتفاق در زمان حال در زندگی آلوی شروع می شود و سپس مرتبط با اتفاق پیش آمده شاهد فلش بک هایی به گذشته هستیم.
سیر کلی فیلم به تدریج مسایلی از زندگی آلوی را به تصویر می کشد که بینشی مختصر برای بیننده به وجود می آورد که چگونه دوران کودکی، روابط او با مادر و دیگر اعضای خانواده، پویایی ها و فرهنگ درون خانواده، شخصیت حال حاضر او را شکل داده است و به نوعی تعیین کننده مدل ارتباطی او با افراد مختلف در زندگی به خصوص در روابط عاطفی با زنان است.
شخصیت وسواسی آلوی سینگر
فیلم با صحبت های آلوی سینگر در مورد زندگی خودش با بیننده شروع می شود که دو جوک را در آن مطرح می کند که در ساختار شخصیتی آلوی قابل توجه است:
- او یک جوک قدیمی را بازگو می کند که ” دو تا پیرزن در منطقه کتسکیل بودند که یکیشون میگه غذای اینجا چقدر افتضاحه، و اون یکی جواب میده که آره می دونم و خیلی هم کم میدن.” در ادامه او این جوک را شبیه به طرز فکر خود نسبت به زندگی خود می داند که پر از بدبختی، ناراحتی و تنهایی است و درعین حال خیلی کوتاه است. از همین جا می توان یک موضوع را در مورد آلوی متوجه شویم و آن هم این است که اگرچه او می گوید که شخصیتی افسرده ندارد اما رویکرد ناامیدانه ای نسبت به زندگی دارد. این موضوع در افراد وسواسی دیده می شود که ممکن است به صورت نهفته افسردگی را تجربه می کنند، آن هم به این خاطر که نمودی بیرونی عواطف انسداد پیدا کرده اند و به صورت درون روانی و ناخودآگاه تجربه می شوند. شکایت مادر آلوی از افسردگی او در دوران کودکی به خاطر احتمال منفجر شدن کره زمین و پایان زندگی، این ایده را تقویت می کند که او خشمی نسبت به وقایع بیرونی دارد که نمی تواند آنها را به خوبی بیان کند و آن را به شکل افسردگی و ناامیدی تجربه می کند. مساله ی دیگری که می توانیم در اینجا به آن اشاره کنیم اشتغالات ذهنی او با مساله مرگ و از بین رفتن است که از کودکی با این مفهوم درگیر بوده که یکی دیگر از ویژگی های مهم ناخودآگاه ساختار وسواسی در روان کاوی است.
- او جوک دیگری مرتبط با روابط اش با زنها مطرح می کند” هرگز حاضر نیستم عضو کلوبی شوم که کسی مثل من رو به عضویت بپذیرد.” این صحبتهای او نشان از انتظار افراد وسواسی برای طرد شدن در موقعیت های صمیمی و نزدیک است که به طور ناخودآگاه خود-دون شماری دارند و در عین حال ادراکی که از خود دارند این است که بد هستند. بنابراین اگر فردی در ارتباط نزدیک، آنها را بشناسد و متوجه بد بودن آنها شود، تنفر، خشم و طرد کردن را به همراه می آورد. شاید به همین خاطر باشد که آلوی زمانی که آنی پیشنهاد باهم زندگی کردن در یک خانه را به او داد، دچار اضطراب شده بود و تلاش می کرد که او را از این تصمیم منصرف کند و فاصله ای را میان خودشان حفظ کند. البته این موضوع می تواند تبیین های دیگری هم داشته باشد.
با صحبتهای اولیه او متوجه می شویم که به نظر روابط عاطفی یکی از مهم ترین دغدغه های او در زندگی است. او بعد از دو بار ازدواج ، با آنی آشنا شده است و در روابط صمیمی با زنان دچار سردرگمی و اضطراب است. در واقع او به دنبال چرایی عدم موفقیت اش در ارتباط با آنهاست که بی ثباتی او در این زمینه می تواند به شکل نمادین با تکان خوردن خانه شان در زمان کودکی آلوی ( شاید متزلزل بودن روابط خانوادگی) مشخص شود.
پرخاشگری یکی از مسایل زیربنایی ساختار شخصیتی وسواس است که آلوی در فیلم به آن اشاره می کند که در دوران کودکی برای ارضای تکانه های پرخاشگری در شهربازی سوار بر ماشین های کوبنده می شده است تا به این شکل خشم خود را بیرون اندازد. به نظر می رسد ابراز خشم برای او آن چنان اضطراب آور است که به دلیل ترس از بروز همین تکانه های پرخاشگرانه در بزرگسالی رانندگی نمی کند، در اواخر فیلم هم زمانی که از انی جدا می شود و دچار عصبانیت زیادیست، سوار بر ماشین می شود و با چندین ماشین تصادف می کند که دوباره به نوعی ارضای تکانه پرخاشگری را در ذهن بیننده تداعی می کند.
در افراد وسواسی به دلیل اینکه ابراز عواطف محدود شده است، افسردگی، نشخوار ذهنی و کناره گیری یا عقب نشینی در پاسخ های روانی فرد جایگزین ابراز خشم می شودکه او در ارتباط با آنی هم به همین صورت رفتار می کرد. در همین راستا زمانی که او از رابطه آنی با استادش دچار خشم شده بود به دلیل انکار وجود خشم در خودش به شدت سردرگم و گیج می شود و در خیابان شروع به نشخوار ذهنی می کند که چرا آنی با او سرد شده است. در برهه های مختلف زمانی دوستی آنها هم می بینیم زمانی که آلوی از موضوعی عصبانی می شود با مکانیسم های دفاعی مانند عقلانی سازی و شوخی سعی در پنهان کردن خشم خود دارد.
آلوی به عنوان یک شخصیت وسواسی دوسوگرایی نسبت به روان کاوی دارد که از یک طرف با شوخی هایی که در فیلم بیان می کند روان کاوی را بیهوده می داند که فردی بخواهد زمان و پول خود را صرف آن کند، از طرف دیگر او برای کنار آمدن با مسایل زندگی و فهم بیشتر آن را ضروری می داند و در عین حال رفتن به جلسات روان کاوی را به آنی هم پیشنهاد می دهد. این دوسوگرایی بیانگر تقابل بین عشق و نفرت است که در مورد شخصیت آلوی کاملاً صدق می کند.
موضوع دیگری هم که آلوی در فیلم همیشه در ارتباط با دیگران بر روی آن تأکید دارد، یهودی بودن اوست. از یک سو، او اعتقاد دارد که دیگران به شکلی کنایه آمیز در مورد یهودی بودن او صحبت می کنند که به نظر می رسد خود او این مساله را به شکل یک نقص در خود می داند که از سوی جامعه به او تحمیل شده است. از سوی دیگر، اینکه آنی یهودی بودن او را به پول جمع کردن مرتبط می داند هم به نوعی به یک ویژگی شخصیتی افراد وسواسی مانند آلوی اشاره دارد.
کنجکاوی جنسی که از سوی آلوی نسبت به همکلاسیش در فیلم می بینیم به شکل نگرفتن دوره نهفتگی در کودکی آلوی ربط داده می شود.در فیلم هم مطرح می شود که از دیدگاه فروید وقتی نهفتگی در پی عقده ادیپ اتفاق می افتد، امیال جنسی نسبت به والد غیر هم جنس به نفع واقعیت کنار گذاشته می شود و کودک نسبتاً به یک ثباتی می رسد و تا دوره ی بلوغ نسبت به مسایل جنسی توجه ویژه ای نشان نمی دهد. از دیدگاه وینیکات این حالت به نوعی ابراز بخشی از خویشتن محسوب می شود که در اواخر کودکی می تواند سالم هم دیده شود.
رابطه عاطفی
رابطه ی آلوی با آنی به شکلی شروع می شود که از همان ابتدا که سوار ماشین آنی می شوند متوجه می شویم که این دو شخصیت کاملاً متفاوت از یکدیگر هستند که در عین جذابیت مشکلاتی را برای آنها پیش می آورد که نمی توانند با یکدیگر ادامه دهند:
در واقع آنی برخلاف شخصیت وسواسی، قانون مند، منظم و دقیق آلوی، شخصیتی قانون گریز، هیجان طلب، گشوده به تجارب جدید و در عین حال وابسته و با عزت نفس پایین است که احساس بی کفایتی هم در او دیده می شود. آنی شخصیتی سرزنده است که آلوی به واسطه ی ارتباط داشتن با او به نوعی می تواند احساس سرزندگی و شور را تجربه کند. در مقابل آلوی با عملکرد های کمال گرایانه در دنیای بیرونی به دنبال تأیید شدن و اهمیت یافتن خویشتن است. او به دلیل این کمال گرایی می خواهد با زنی ازدواج کند که بی نقص است و ازدواج اش یک نوع دستاورد برایش محسوب شود. او دائماً این احساس را به آنی می دهد که او چیزی را کم دارد و باید بیشتر تلاش کند: آنی را ترغیب می کند که ادامه تحصیل دهد، او را پیش یک روانکاو می فرستد و هزینه جلسات او را پرداخت می کند. با این رفتارها آلوی ابژه را تحت فشار قرار می دهد که در رویای آنی این احساس فشار و خفگی کاملاً مشهود است و به او می گوید که ” تو رابطه ما رو جدی نمی گیری چون من به اندازه ی کافی برای تو خوب نیستم.” لغزش زبانی در صحبت های آنی مشهود است که سعی در انکار آن دارد. رفته رفته ایگوی ضعیف آنی با ادامه دادن جلسات روان کاوی اش قوی می شود و اعتماد به نفس بیشتری پیدا می کند که منجر به نوعی رقابت و حسادت ناخودآگاه آلوی با او می شود.
در صحنه ای که آنی و آلوی در جلسه روان کاویشان هستند، هر دو در مورد جنبه های بد و منفی رابطه شان با درمانگر صحبت می کنند و یک سوال مشابه را مطرح می کنند اما پاسخ های متفاوت آنها خبر از یک جدایی قریب الوقوع می دهد. اغلب ادراک افراد از موقعیت های جنسی به شدت تحت تأثیر تجارب جنسی، افکار و احساسات آنها نسبت به رابطه جنسی شکل می گیرد. در همین صحنه آنی به درمانگرش این شکایت را می کند که آلوی همیشه رابطه جنسی می خواهد، حتی سه بار در هفته. در طرف دیگر میبینیم که آلوی هم نسبت به مسایل جنسی در رابطه ابراز نگرانی می کند که به سختی با همدیگر رابطه جنسی دارند، شاید سه بار در هفته. در اینجا می بینیم که قضاوت های آلوی و آنی از این مساله چقدر ذهنی و متفاوت است.
در پاسخ به این سوال که آیا عشق می تواند ماندگار شود می توان این موضوع را مطرح کرد که در اوایل رابطه عاطفی شدت عشق متقابل به حدی است که شریک های عاطفی به دنبال سطح بالایی از همبستگی و یکی بودن هستند و فقط زمانی عشق به حالت پختگی خود می رسد که هر دو فرد بتوانند در عین داشتن دلبستگی به دیگری، احساس عاملیت خود را حفظ کنند. در فیلم هم می بینیم در ابتدا رابطه چقدر برای آنی و آلوی رضایت بخش بود اما رفته رفته مفاهیمی همچون وابستگی، استقلال، اعتماد، پذیرش، خشم و دیگر متریال های سرکوب شده در روند رابطه اهمیت پیدا کرد. در کل، از منظر جان بالبی، زمانی که هر دو طرف بتوانند تعادلی درست و به جا را میان دلبستگی و خودبسندگی ایجاد کنند، این ظرفیت را پیدا می کنند که به پختگی برسند و رابطه میان فردی رضایت بخشی را پیش ببرند که در آن مفهوم خویشتن را پرورش دهند. در این حالت زوجین به نیاز های دیگری برای تنهایی و ارتباط احترام می گذارند و هر دو طرف این فرصت را پیدا می کنند احساس استقلال و پیوندی محبت آمیز را در رابطه با دیگری تجربه کنند.