پیشنهاد و تحلیل فیلم: سارا امین‌الرعایا و پدرام محسنیان

مفاهیم روانکاوانه:


Rivalryرقابت

Loss of Objectاز دست دادن ابژه

Humiliation تحقیر

Love Objectابژه عشقی

Regretندامت

Jealousyحسادت

Oedipal Triangleمثلث ادیپی

Self-Blameسرزنش خود

Narcissistic Injuryآسیب نارسیستیک

Reparation جبران/ترمیم

Forgivenessبخشش

Perversionانحراف جنسی

Imaginationتخیل

Sadistic Impulseتکانه دیگرآزارگرانه

Insecurityناامنی

Resentmentرنجش

Omnipotent Controlکنترل همه توان

Empathy همدلی

Shameشرم

Rageغیظ

Revengeانتقام

Vulnerabilityآسیب پذیری

Excluded Third

Sibling Relationship رابطه خواهر-برادری

Ambivalenceدوسوگرایی

Mistrustبی اعتمادی

Destructiveness تخریب گری

Mental Painدرد روانی

Faithایمان

Loveعشق

Hatredتنفر

Guiltاحساس گناه

Introjectionدرون فکنی

Identificationهمانند سازی

Retaliationتلافی

Repressionسرکوبی

Unconscious Fantasies فانتزی های ناخودآگاه

Hostilityخصومت

یک درام عاشقانه مرموز

IMDb rating : 7.8

کارگردان : joe Wright

سایر آثار کارگردان :

Pride and prejudice (2005)
The soloist (2009)
Hanna (2011)
Anna Karenina (2012)
Pan (2015)
Darkest hour (2017)

جوایز و نامزدی ها :

اسکار ۲۰۰۸
نامزدی بهترین فیلم سال ؛ بهترین فیلمنامه ؛ بهترین فیلم برداری ؛ بهترین هنرپیشه نقش دوم زن ؛بهترین طراحی
برنده : بهترین موسیقی

بفتا ۲۰۰۸
نامزد : ؛ بهترین فیلمنامه ؛ بهترین فیلم برداری ؛ بهترین کارگردانی ؛ بهترین تدوین ؛ بهترین هنرپیشه نقش اول مرد ؛ بهترین هنرپیشه نقش اول زن ؛ بهترین هنرپیشه نقش دوم زن ؛بهترین طراحی صحنه و لباس
برنده : بهترین فیلم سال ؛

سایت IMDb

داستان فیلم:

فیلم جبران یا کفاره اقتباسی از رمان ایان مک ایوان با همین عنوان است. این فیلم داستانی درباره پشیمانی و ندامت یک دختر به نام براینی تالیس را به تصویر می کشد که با تصمیم حیاتی که می گیرد زندگی سه نفر از جمله خودش را تحت تأثیر قرار می دهد. او فرزند سوم یک خانواده انگلیسی است که بسیار با استعداد، خیال پرداز و عاشق داستان نویسی است…

تحلیل روانکاوانه فیلم جبران

فیلم جبران یا کفاره اقتباسی از رمان ایان مک ایوان با همین عنوان است. این فیلم داستانی درباره پشیمانی و ندامت یک دختر به نام براینی تالیس را به تصویر می کشد که با تصمیم حیاتی که می گیرد زندگی سه نفر از جمله خودش را تحت تأثیر قرار می دهد. او فرزند سوم یک خانواده انگلیسی است که بسیار با استعداد، خیال پرداز و عاشق داستان نویسی است. فیلم با نوشتن اولین داستان او شروع می شود که در پی تأیید دیگران به خصوص مادرش است. به نظر می رسد که به صورت ناخودآگاه او در رقابت با خواهر بزرگتر خود، سیسیلیا است که در کمبریج درس می خواند و برای تعطیلات تابستانی به خانه برگشته است. در این میان پسر یکی از خدمتکاران خانه شان به نام رابی با کمک مالی آقای تالیس در کمبریج درس خوانده است و قصد دارد در رشته پزشکی ادامه تحصیل دهد. از همان ابتدای فیلم متوجه می شویم که کشش عاطفی میان رابی و سیسیلیا وجود دارد که هر دو این موضوع را از یکدیگر پنهان می کنند. براینی ۱۳ ساله از پنجره اتاقش نظاره گر اتفاقی ست که آن را سوء برداشت می کند و همین مساله سرآغاز اتفاق اصلی این فیلم می شود.

در واقع براینی نامه اشتباهی که توسط رابی برای سیسیلیا نوشته شده است و از او خواسته که به دست سیسیلیا برساند را باز می کند و می خواند. خواندن نامه و دیدن صحنه رابطه جنسی سیسیلیا و رابی باعث می شود که او بر اساس احساسات ناخودآگاه خود قضاوتی را انجام دهد که بعدها از آن پشیمان شود. در وقت شام ، خانواده تالیس متوجه می شوند که عموزاده های خانواده که دو پسر بچه دوقلو هستند، گم شده اند. زمانی که در محیط اطراف خانه به دنبال بچه ها می گردند، براینی شاهد تجاوز مردی به لولا یکی دیگر از عموزاده هایش می شود که با وجود دانستن هویت مرد متجاوز، به عنوان شاهد رابی را متهم به تجاوز می کند که این مساله باعث می شود رابی روانه زندان شود و خواهرش از خانواده جدا شود و ارتباطش با آنها را قطع کند. رفتار غیر همدلانه براینی زمانی که به دروغ رابی را فرد متجاوز معرفی می کند، یکی از مولفه های اصلی مفهوم حسادت است که در ادامه به آن می پردازیم.

داستان در پنج سال آینده که جنگ جهانی دوم در حال وقوع است، ادامه پیدا می کند که براینی به پیروی از خواهرش سیسیلیا پرستار شده است و نسبت به قضاوتی که در ۱۳ سالگی انجام داده است، احساس گناه می کند و در پی بخشش سیسلیا و ترمیم رابطه با اوست. رقابت او با خواهرش یکی دیگر از موضوعات اصلی فیلم است که تلاش می شود به ابعاد زیر بنایی آن در این تحلیل فیلم پرداخته شود.

رقابت همشیرها

پیوند خواهر و برادری می تواند تأثیرات مثبت و منفی در تمام طول زندگی فرد به خصوص دوره های رشدی او داشته باشد.از دیدگاه تحلیلی، اهمیت خواهر یا برادر در رشد روان شناختی درونی فکنی ها، همانند سازی ها و فانتزی های ناخودآگاه فرد مشخص می شود. یکی از فانتزی های اساسی ناخودآگاه که در این رابطه از آن صحبت می شود مرتبط به رحم مادر و آرزوی دوسوگرایی نسبت به تصاحب کامل آن است که توسط فرد سرکوب می شود. اینکه براینی برای برگشتن برادرش داستانی را می نویسد و به دنبال تأیید و نظر مادرش است و در عین حال به عموزاده هایش اصرار دارد که داستان او را به صورت یک نمایش در حضور افراد دیگر خانواده در آورند، می تواند نشان از چنین فانتزی ناخودآگاهی باشد که می خواهد با وجود برگشت برادرش به خانه که یک اتفاق خوشایند برای اهالی خانه است، خودش در مرکز توجه، ستایش و تمجید دیگران قرار گیرد.

احساسات خصمانه ای که او نسبت به سیسلیا دارد برای او خطرناک محسوب می شود به این خاطر که در صورت آشکار شدن حسادت و رقابت نسبت به خواهر و برادر ممکن است عشق مادرش را از دست بدهد و احساس جداشدگی و تنهایی را تجربه کند. این دقیقا همان چیزی است که بعد از ماجرای تجاوز به لولا و شهادت دروغین براینی، برای مخاطب آشکار می شود که چطور نسبت به آشکار شدن این احساسات خصمانه در بین اعضای خانواده دچار شرم می شود و سالها با احساس گناه زندگی می کند.

موضوع دیگری که در مورد روابط خواهر و برادری مطرح می شود، مسائلی ست که شبیه به تجربه ادیپ در افراد است که معمولاً به دو شکل اتفاق می افتد:

  1. بین دو خواهر یا برادر و والد – اغلب به شکل رقابت بین همشیرها دیده می شود،
  2. و بین سه همشیر یا خواهر و برادر.

طبق ادعاهای نظری روان کاوانی مانند شارپ و روزنبالت، و مشاهدات بالینی آنها، روابطی که بین خواهر و برادر و والدین در این زمینه ها ایجاد می شود، شبیه برخی از ویژگی های اساسی عقده ادیپ فروید است. بارزترین مثال این است که هم در مثلث ادیپ و هم در مثلث ادیپی خواهر و برادری، کودک درگیر یک رقابت تلخ با “یک رقیب برای عشق انحصاری دیگری” است که احساسات متناقضی را در آن تجربه می کند که این کشمکش عاطفی منجر به احساس گناه، دوسوگرایی و ترس از تلافی در فرد می شود. مسأله ای که میان براینی و سیسیلیا اتفاق می افتد به نوعی نمادین بیانگر چنین مثلث ادیپی است. به این خاطر که در ادامه فیلم متوجه می شویم که براینی هم رابی رادوست داشته است و نجات دادن او در برکه را نشانی از دوطرفه بودن این حس می داند، در صورتی که در واقعیت رابی متوجه علاقه براینی به خودش نشده است و پریدن به برکه را کار احمقانه و بچگانه ای از سوی براینی می داند. به نظر می رسد که کنجکاوی او نسبت به رابطه سیسیلیا با رابی، دیدن آنها کنار فواره حیاط خانه و خواندن نامه عذرخواهی رابی از خواهرش احساسات ناخودآگاه او در ادیپ را برانگیخته می کند. در نهایت دیدن رابطه جنسی آنها صحنه ی اولیه را در ذهن او زنده می کندکه منجر به خشم، حسادت آشکار، احساس طرد و بیرون رانده شدن از این رابطه در براینی می شود.

براینی برای گرفتن انتقام از خواهرش به این خاطر که ابژه عشقی او را تصاحب کرده است، به رابی تهمت تجاوز به لولا را می زند تا بتواند عامل جدایی آنها شود در حالی که صورت پال مارشال را هنگام تجاوز دیده است و می داند که او این کار را انجام داده است. لازم به ذکراست که کشش هیجانی پال نسبت به لولا نوعی از انحراف جنسی است که در آن شب منجر به سوءاستفاده جنسی از او می شود. علاوه بر شکست در رقابت با سیسلیا برای به دست آوردن عشق رابی، در این شرایط برای براینی دیدن صحنه تجاوز به عموزاده همسن و سال خود، تجربه هولناکی محسوب می شود که دنیای بیرونی را برای او به شدت تهدیدکننده می کند.

حسادت

تعریفی که در لغت نامه در مورد حسادت نوشته شده است با معنای روان کاوانه آن بسیار نزدیک است: عباراتی مانند “عدم تحمل رقابت یا بی وفایی … خصومت با رقیب یا کسی که تصور می شود از مزیتی برخوردار است … ” از دیدگاه کلاین مفهوم حسادت در شرایط ادیپی برانگیخته می شود. کلاین بیان می کند که تکانه های سادیستیک اغلب نسبت به خواهر یا برادر بزرگ تر اتفاق می افتد آن هم به این خاطر که کودک احساس می کند در مقایسه با آنان ضعیف تر است. در مورد براینی هم می بینیم که او چطور خود را در مقایسه با خواهرش که دختری جذاب و مورد علاقه رابی (ابژه عشقی اش) است، ضعیف تر می بیند. در این مورد نوع لباس پوشیدن دو خواهر در ابتدای فیلم قابل ملاحظه است، یکی لباس های باز و جذاب، دیگری لباس های دخترانه که به نوعی تمایلات جنسی او را پوشیده نگه می دارد. در عین حال شهادت دروغ او نشان از انگیزه ی دیگرآزارگرانه او نسبت به سیسیلیاست.

به نظر می رسد سه قلمرو در اینجا دخیل هستند: عاطفی ، شناختی و رفتاری.

در حوزه عواطف، حسادت شامل درد روانی و بی اعتمادی است. برای براینی چنین تجربه ای آن چنان درد روانی به همراه می آورد که علاوه بر از دست دادن ابژه عشقی خود، سالها دچار احساس گناه و شرم می شود. او بعدها به دوست خود می گوید فقط یک بار عاشق شده است و بعد از آن دیگر نمی تواند وارد رابطه شود که بیانگر بی اعتمادی و مورد خیانت واقع شدن در روان براینی است.  

در حوزه شناخت، آشفتگی های بارزی را در فرد میبینیم. معمولا این افراد معنا را در جایی می بینند که معنایی وجود ندارد، نشانه های محیطی را اغراق شده درک می کنند و نمی توانند توجیهات و تفاسیر دیگری از چیزی که خودشان استنباط کرده اند، در نظر بگیرند. در این مورد هم می توانیم ببنیم که چطور براینی اتفاقات را با تخیلات خود بزرگ نمایی می کرد و نمی توانست دلایل دیگری از نامه ی رابی برداشت کند به همین خاطر او را یک مریض جنسی می دانست که به سیسیلیا نظر بدی دارد. در حالیکه به صورت ناخودآگاه او احساس خصومت خود نسبت به خواهرش را به شکلی وارونه کرده بود که احساس مراقبت کردن از دیگری را به اطرافیان القا کند.

در حوزه رفتاری، اغلب افراد اقداماتی انجام می دهند که سرنخی برای اثبات افکار خود پیدا کنند که در مورد شخصیت براینی می توان به کنجکاوی های او نسبت به رابطه رابی با خواهرش و خواندن نامه اشاره کرد. وقتی این موارد، احساسات مخرب او را برانگیخته کرد، کنترل شرایط از دست او خارج شد و دیگر ایگوی او قادر به پنهان کردن این عواطف نبود. بنابراین او بر اساس خشم و رنجش خود عملی را انجام داد که بعدها نسبت به آن احساس شرم زدگی و پشیمانی داشت. با کنار هم قرار دادن این ابعاد سه گانه ی حسادت، می توان این نتیجه را گرفت که بی اعتمادی خصمانه، آرزوی کنترل همه توانی و تخریبگری از ویژگی های بارز حسادت است که در مورد شخصیت براینی کاملاً مشهود است.

رقابت با فردی که مورد حسادت اوست، در واقع عملی ست که اساس آن آرزوی از دست ندادن ابژه و نباختن در مقابل رقیب است. براینی در این رقابت شکست خورده بود و احساس شرم می کرد که به عنوان یک شخص سوم بیرون رانده شده است، همین مسأله که یک آسیب نارسیستیک در روان او بود، انگیزه ی انتقامجویی را برای او به وجود آورد که متعاقب آن به نوعی بعداً احساس تحقیر و سرزنش خویشتن را تجربه کرد.

ندامت

سلمان اختر ندامت را به عنوان احساس غم انگیزی بیان می کند که در آن شخص به این درک می رسد که چطور در گذشته به علت انجام دادن یا ندادن عملی به فرد دیگری آسیب رسانده است. رقابت، حسادت و درد روانی که براینی از فهمیدن رابطه عاشقانه سیسیلیا و رابی تجربه کرد، موجب تخریب گری خصمانه ای در او شد که رابی را روانه ی زندان کرد، روابط خانوادگی را دچار از هم پاشیدگی و تنش کرد که به موجب آن سیسلیا با خانواده اش قطع ارتباط کرد و چندین سال منتظر برگشتن ابژه ی عشق خود ماند. همه اینها تجربه دردناکی برای براینی بودند که این بار سنگین هم منجر به عدم موفقیت او در وارد شدن به دانشگاه مورد علاقه اش شده بود. پس از آن او مانند خواهر خود به شغل پرستاری روی آورد و به دنبال بخشیده شدن از سوی سیسیلیا بود. صحنه های پایانی فیلم دوره سالمندی براینی، در سال ۱۹۹۹ را نشان می دهد. او در یک مصاحبه ویدیویی درباره آخرین رمان خودش صحبت می کند که در واقع براساس زندگی خودش و اتفاقات مربوط به دوره ی نوجوانی اش است. به عبارتی، این رمان پذیرش مسئولیت او در قبال کارهای اشتباه خود در گذشته است که سالها پشیمانی را برای او به بار آورده است. او در کتابش تلاش می کند با دادن فرصتی به رابی و سیسلیا برای برگشتن به یکدیگر، چیزی که آن ها در عالم واقع سزاوار تجربه آن بودند و هرگز به آن نرسیدند ( هر دو در زمان جنگ و به دور از هم در جوانی می میرند) را در تخیلات داستانی براینی داشته باشند تا به این شکل براینی بتواند صدمه ای که به زندگی آنها زده بود، را جبران کند و عذاب وجدان خود را کاهش دهد.

سکانس انتخابی :

۱. صحنه کافه

۲. صحنه رویارویی

۳. صحنه پایانی