نویسنده : گلن گابارد 

ترجمه: فاطمه شیخ مونسی

پاره‌ای از متن کتاب:

مرز معمولاً یک کلمه مربوط به جغرافیا است که به طور دقیقی حاشیه‌ی یک شهر، کشور یا چیز دیگری را تعریف می‌کند. در مفهوم فیزیکی، کلمه‌ی محدوده و مرز به جای هم استفاده می‌شوند که نشان‌دهنده‌ی حدی است که ورای آن، فعالیت یا عملکردی نباید رخ دهد. در رشته‌ی روانکاوی، کلمه‌ی مرز تاریخچه‌ای طولانی دارد و برای مشخص کردن حدِ بین خود و اجزای ابژه در دنیای درون‌روانی و برای مشخص کردنِ مرز بین اجزای روان‌شناختی و زیست‌شناختی، و بُعدی از ایگو استفاده می‌شود و مولفه‌ای از فرآیند روان‌تحلیلی است.

اکثر روانکاوانی که درگیر رابطه‌ی جنسی با بیمارانشان شدند به نظر می‌رسد خصوصیات عشق بیمارگونه، تسلیم خودآزاری یا هر دو را داشتند. معمولاً تعدای از ویژگی‌های خاص در تحلیل‌گر دلباخته دیده می‌شود که شامل آسیب پذیری خودشیفته به صورت بارز است.

وقتی تحلیل‌گر مذکر است سناریوی معمول این است که بالینگری در سنین میان‌سالی به طور مجنون‌واری عاشق بیمار مونث بسیار جوان‌تر می شود‌. این شیدایی معمولاً در زمینه‌ی استرسی در زندگی تحلیل‌گر رخ می‌دهد. استرسورها ممکن است شامل طلاق، جدایی، بیماری بچه یا همسر، مرگ یکی از اعضای خانواده یا دلسردی در رابطه با شغل یا ازدواج باشد. همچنین این بالینگران ممکن است از نظر حرفه‌ای منزوی باشند. آنها ممکن است در موقعیت کار انفرادی قرار داشته باشندکه تقریباً همه‌ی تماس‌هایشان با مردم دیگر از صبح تا دیروقت با بیماران باشد.

اگر نیازهای جنسی و هیجانی تحلیل‌گر در خانه با یک همسر دلسوز و مراقب تامین نشود، ممکن است به بیمارانش به عنوان ارضا کننده‌ی این نیازها نگاه کند. تخطی از مرزهای جنسی ممکن است نقطه‌ی آخر در شیب لغزان باشد، این مسیر با به اشتراک گذاشتن مشکلات خود با بیمار در جلسه شروع می‌شود. شناساندن خود به عنوان فردی نیازمند و آسیب‌پذیر ممکن است برای نیازِ بیمار به مراقبت کردن[ از ابژه] جذاب باشد.

گاهی اوقات آسیب‌پذیری خودشیفتگی با عملکرد انصافاً خوب و حمایت‌های اجتماعی پنهان است تا زمانی که یک بحران جدی وارد زندگی تحلیل‌گر می‌شود‌. موضوع خودشیفتگی در تحلیل‌گر دلباخته، معمولاً شامل نیاز به تصدیق توسط بیماران است، کسی که تشنه‌ی آرمانی شدن و دوست داشته شدن است و تمایل دارد تا از بیمارانش در جهت تنظیم عزت نفس خود استفاده کند.

بسیاری از سردرگمی‌های بین خود و ابژه را می‌توان از نظر تفکرِ نمادین در عملکرد ذهنی تحلیل‌گر درک کرد. هانا سگال، نمادگرایی عینی(یعنی موقعیتی که در آن درک اشتباه و اعتقادات کاذب بر اساس این نکته هستند که نماد وآنچه نمادین می‌شود با هم برابر است) را از سطح بالاتر تفکر نمادین افتراق داد؛ سطح بالاتر سطحی است که در آن تفاوت بین نماد و ابژه آشکار است.

فرایند ادراک در نوع عینی و نمادین بسیار تحت تاثیر همانندسازی فرافکنانه است. بسیاری از تحلیل‌گران دیوانه‌وار عاشق آن بیمارانشان می‌شوند که به عنوان جنبه‌هایی از خودِ برونی سازی شده‌ی خودشان در مرحله‌ی پارانویید-اسکیزویید است. در این مرحله ابژه به طور عینی به عنوان قسمت فرافکنی‌شده‌ای از سوژه شناخته می‌شود و تحلیل‌گر با بیمار به گونه‌ای ارتباط برقرار می‌کند که گویی قسمتی از خودش است.

گلن گابارد، روانکاو شناخته شده آمریکایی است. وی به خاطر نوشتن متون حرفه‌ای در زمینه آموزش روانپزشکی به شهرت رسید. او استاد روان پزشکی در کالج پزشکی بیلور در تگزاس و نیز تحلیل گر آموزشی و سرپرست ناظر در مرکز مطالعات
روانکاوی هیوستون است.

یکی از آثار او کتابی است به نام مرزها و تخطی از مرزها در روان‌کاوی که در ایران با ترجمه دکتر فاطمه شیخ مونسی توسط انتشارات ارجمند به چاپ رسیده است.

اولین چاپ کتاب مرزها و تخطی از مرزها در روانکاوی حدود ۲۰ سال قبل بود و گامی بود در جهت مطرح کردن موضوعاتی که در آن زمان تابو محسوب می شد. چاپ جدید و تجدیدنظر شده این کتاب شامل تعداد زیادی از موضوعات جدیدی است که منعکس‌کنندۀ دانش و نگرش امروزه دربارۀ تخطی از مرزها میباشد. این کتاب بر اساس تجربۀ ۳۰ ساله نویسنده آن نوشته شده که بیش از ۳۰۰ موردی را که دچار تخطی از مرزهای حرفهای شده بودند، مورد ارزیابی، درمان و مشاوره قرار داده است.

شاید واضح‌ترین شکل تخطی از مرز حرفها‌ی، برقراری رابطه جنسی با مراجع است و در این کتاب، نویسنده به این موضوع می پردازد که چگونه چنین موقعیتی شکل می‌گیرد و چگونه روانکاوان مختلف از مرزهای حرفهای با انگیزه‌های مختلف خودآگاه و
ناخودآگاه عبور می کنند. بقیه اشکال تخطی از مرزها هم در این کتاب مورد بحث قرار میگیرند که شامل بخشی آموزنده و جذاب در باره تخطی های سایبری است، نوعی از تخطی از مرز، که ۲۰ سال قبل قابل پیش‌بینی نبود.

خواندن این کتاب برای روانکاوان، روانشناسان بالینی‘ رزیدنت های روانپزشکی و درمانگرانی که به طور حرفه‌ای خدمات سلامت روان را ارائه می کنند، ضروری است.

یادداشتی از زهرا اسدی