نویسنده: عبدالحسین رفعتیان

پاره‌ای از متن کتاب:

مادر در این مرحله از زندگی خود در عین حال که از بالندگی دخترش لذت می برد، چون بزرگ شدن او را نشانه ی پیر شدن خود می بیند دچار نگرانی، هراس و حتی حسادت می شود.
مادر از داشتن چنین احساسی که ناخودآگاه در او به وجود آمده شرمگین می شود و پیش خود فکر می کند که ” من آدم پلیدی هستم که به فرزند خودم حسادت می کنم ” و ترجیح می دهد آن را انکار کند، نادیده بگیرد و از خود دور کند؛ غافل از اینکه انکار حسادت نه تنها باعث از بین رفتن آن نمی شود، بلکه آن را تشدید می کند. حسادت انکار شده ی خود را به اشکال آزاردهنده ی مختلف نشان می دهد، مثلا مادر دائم از دختر خود ایراد می گیرد که: ” چرا اینقدر به خودت میرسی؟ چرا اینقدر به خودت نگاه می کنی؟ چرا اینقدر آرایش می کنی؟ چرا با دوستانت بیرون میروی؟ چرا… “.
اگر مادری دوره ی کودکی اش را طی نکرده باشد، در ایفای نقش مادری مشکل خواهد داشت. خانمی که کودکی نکرده و نتوانسته نقش مادری را روی عروسکش تمرین کند، اگر نوزاد واقعی و جان دار را به دستش بدهیم، ممکن است همان طور که عروسک دختر بچه ها بعد از مدتی یا دستش کنده می شود یا چشمش خراب می شود، یا گم می شود یا… اتفاقات ناگواری برای آن نوزاد پیش بیاید.
شاید بارها از این نوع حوادث را در روزنامه خوانده یا از کسی شنیده باشید که ” مادری فرزند خود را در فلان شهر جا گذاشته ” یا ” با چاقو بدن نوزاد خود را بریده ” یا ” با قاشق دست کودک را داغ کرده ” و… اینها واقعیاتی هستند که نمی توان انکارشان کرد و نشان می دهند هنوز مادرانی هستند که نمی توانند فرق کودک واقعی یک عروسک رو تشخیص بدهند و با کودک خود همان کاری را می کنند که یک دختر سه ساله با عروسکش می کند.

دکتر عبدالحسین رفعتیان از معدود درمانگرانی است که اصطلاح “روان درمانگر دارای اصالت” را در ذهن تداعی می‌کند؛ حرف و عملش یکی است و آنچه که می‌گوید را در کار بالینی به اجرا در می‌آورد.
او که فارغ التحصیل پزشکی دانشگاه تهران است، برای تحصیل در روانپزشکی راهی فرانسه شد و هم زمان روان‌کاوی شخصی را آغاز کرد که تا هشت سال ادامه یافت.
دکتر رفعتیان در این کتاب که در اصل مصاحبه هایی با اوست، به شیوه ای “وینیکاتی” اما در عین حال منحصر به خود، از ابعاد پیچیده و ناشناخته رابطه مادر و کودک می گوید.
خواندن این کتابِ دانایی بخش را نه تنها به مادران و پدران و زوج هایی که قصد دارند دارای فرزند بشوند، بلکه به دلیل غنای نظری و بالینی آن به تمامی رواندرمانگران پیشنهاد می کنیم .