یادداشتی از رضا شهلا در مورد اتمام برنامه «نود» 

۱. یک مرد

 با صدای بی صدا مثل یک کوه بلند
مثل یک خواب کوتاه یه مرد بود یه مرد…[۱]

۲۳ مرداد ۱۳۷۸ مردی جوان با موهای فرفری و ریتم تند حرف زدن در قاب تلویزیون ظاهر شد، مودب بود و به مخاطب حس سادگی و محجوب بودن را می داد. در دوره نبود اینترنت و فضای مجازی، کمبود بحث و چالش واقعی، آمده بود از فوتبال بگوید؛ صریح، شفاف و جدی.

شاید هیچ کس فکر نمی کرد این برنامه تاثیرگذارترین برنامه تاریخ تلویزیون یک کشور خواهد شد و کسی حدس نمی زد این مجری جوان چه اشتیاق و استقامتی برای ساختن یک برنامه ایده آل دارد.

در مدت کوتاهی این برنامه بین فوتبالی و غیر فوتبالی،  مرد و زن جایگاه ویژه ای پیدا کرد و دوشنبه ها در تقویم روزی متفاوت از روزهای دیگر شد.

خیلی ساده و به اعتقاد من بشدت بدون حاشیه دست روی مسایل اساسی فوتبال گذاشت. او به تناقص، عدم صداقت و غیر شفاف بودن اتفاقات فوتبالی حساس بود چون عادل بود، مثل هر فرد دیگری در ذهنش سوال ایجاد می شد ولی پیگیر بود و مطرح می کرد، چون شجاع بود. وکیل و وزیر و ریيس برایش فرقی نداشت چون دنبال روشنگری بود و دورویی و تظاهر بشدت او را می آزرد د؛ غدغه اش فرهنگ راستی و حقیقت یابی بود.

او نمونه ای بارز و درخشان از فردی است که به استعداد و علاقه اش به شکل درست و حرفه ایی پرداخته است. از بچگی عاشق فوتبال بود و مسیر رشد و بالندگی کاری را بر اساس همان علاقه کودکی پله پله پیمود و اشتیاقش به فوتبال را در بهترین شکل ممکن به منصه ظهور گذاشت. او با اتکا به علاقه اش به فوتبال و تلاش بلند مدت،  برنامه یی ساخت که برند و اعتبار یک سازمان عریض و طویل شد.

بدون شک “نود” ماحصل بالفعل کردن علاقه و اشتیاقی قدیمی سازنده اش به فوتبال و تلاش مدام و کوششی هدفمند است که مسیر رشدش با مطالعه و تیزهوشی و احترام به مخاطب آمیخته شده است.

او بنای مناظره و گفتگو را به شکل درست و مخاطب پسند در تلویزیون گذاشت ؛ آدم ها کنار هم می نشستند، بحث می کردند و از عملکرد خود دفاع می کردند و مخاطب با دروننگری به نتیجه مورد نظر می رسید. به سراغ پنهان کاری نرفت و روی مسایلی دست گذاشت که برای فضای مصلحت طلب فوتبال سخت بود. تندترین صحبت ها از طرف فوتبالی و غیر فوتبالی به خودش را نشان داد ولی به هیچکدام واکنشی نشان نداد. دلیل ماندگاری و محبوبیت او نه به دلیل سلبریتی بودن بود، نه به خاطر طرفدارای مجازی داشتن و نه آقازاده بودن، نه چشم و ابرو رنگی. نه نمایشی بود و نه علاقه ای به نمایش دادن داشت. او خودش بود و میدانست که چه کند، همین. خودش بود با اصطلاحات خودش، با تپق زدن، سوتی دادن و خندیدن هایش و می دانست چه کاری می کند چون مطمئن بود و حرفه ای.

گستره تاثیرگذاری “نود” فراتر از فوتبال شد، “نود” فقط یک برنامه ورزشی نبود، برنامه طنز بود، زاویه دیدش اجتماعی بود و نیم نگاهی به سیاست داشت؛ اتفاقات را در بستر سینمایی دنبال می کرد و نسبت به  مسایل روز جامعه غافل نبود. به مناسبت های مختلف مثل آزادسازی خرمشهر، روز مادر، جشنواره فیلم فجر، زلزله سر پل ذهاب و حادثه پلاسکو آیتم ویژه داشت چون اولویتش مخاطب بود و با ملودی جامعه همراه بود.

 احساس نیاز به خودش و برنامه اش  طوری در بین مردم و رسانه ها جا افتاد که هر دوشنبه میلیون ها بیننده شب را با چشم های سرخ از بی خوابی ولی اشتیاق به حقیقت جویی به سحر رساندند. بیست سال مداوم اجرای یک برنامه با مختصات نود و همچنان درجه یک بودن مسلما تبعاتی داشت، او هم می دانست محبوبیت درست و بیان حقیقت هزینه دارد. مدیریت جدید شبکه سه از روزهای اول بنای ناسازگاری با برنامه نود را گذاشت. عدم اجازه به حضور کارلوس پویول در ایام جام جهانی، حذف برنامه به بهانه پخش فوتبال، جلوگیری از پخش قسمتی از “نود “بنام فساد در فوتبال و بالاخره حذف برنامه “نود” از جدول پخش شبکه. اینگونه است که آخرین سنگر اعتماد مردم به تلویزیون یک شبه فرو می ریزد.

۲. شاید یک مرد

مدیر جوانی که از اردیبهشت رئیس شد خیلی دوست داشت قدرتنمایی کند. او می دونست عادل کیه، الان هم عادل میدونه رئیس کیه.

۳. یک درد

من به عنوان یک طرفدار برنامه “نود” برام سوال پیش آمده که چگونه ممکن است یک برنامه با میلیون ها طرفدار که در یک کشور جایگاه پیدا کرده، یک شبه با نظر شخصی حذف بشه و هیچگونه توضیحی هم نداشته باشیم ؟ در کجای دنیا می شود با برنامه ای که ۲۰ سال متوالی پخش شده این کار را کرد ؟ و…

بیایید کمی ساده تر نگاه کنیم، عادل با برنامه نود عنوان برترین برنامه سال ۹۷ از نگاه مردم در جشنواره جام جم را کسب کرد و آن آخرین دیدار عادل با مردم روی صحنه بود؛ صحنه ای  که هم پاداش می داد هم مجازات. برنامه ای که از نگاه مردمی جایزه بهترین برنامه را دریافت کرده، چند روز بعد کلا حذف می شود! پس نظر مردمی معنایی ندارد، شعور مخاطب و سلیقه اش جایی ندارد اینجا رییس تصمیم می گیرد و این نشانه عدم دور اندیشی و تناقص در سیستم مدیریت یک مجموعه است.

تحلیل اتفاقات برنامه  “نود” از جنبه های مختلف قابل بررسی است. با تکیه بر مفهوم حسادت می توان این رابطه را بازنگری کرد، اینکه چقدر مرجع قدرت ترس از دست دادن جایگاه دارد، مفهوم دیگریست که به ذهن می آید. اما حذف برنامه “نود” آیینه ی تمام نمای جامعه ایست که پدر نمادین با تکیه بر سلیقه شخصی و استبداد دست به عمل می زند و سلیقه و تفاوت دیگری را به رسمیت نمی شناسد. خانواده یی که پدر به حق پدر بودنش به خودش اجازه می دهد برای کل افراد خانواده تصمیمی بگیرد؛ تصمیمی که تبعات آن نه تنها خانواده خودش بلکه جامعه ای را شامل می شود، و در مورد تصمیمش توضیحی به هیچ فردی نمی دهد؛ نه دیگری بزرگ، نه رسانه های اجتماعی و نه مخاطب.

شاید ما هنوز پوست کلفت نشدیم و عادت نکردیم که اینجا ایران است و می شود یک شبه خیلی اتفاق ها بیفتد؛ یک شبه دکل گم می شود، یک شبه شهری زیر آب می رود، یک شبه قیمت جنسی ماورایی می شود و یک شبه برنامه ای تمام می شود.

رضا شهلا

روانشناس و رواندرمانگر تحلیلی

فروردین ۹۸


[۱] . شعری از شهیار قنبری