متاسایکولوژی (مابعد روانشناسی ) جنبه ای نظری از روانکاوی فرویدی است که از ابتدا تا انتها در سراسر آثار او پراکنده شده است، این مفهوم می کوشد یک کل منسجم را برای توضیح عملکرد روان انسان ارائه دهد.
تا زمان فروید علم روانشناسی به مباحثی که در حوزه آگاهی روان انسان (ضمیر آگاه ) بود میپرداخت ، متاسایکولوژی (مابعد روانشناسی ) مفهومی است که ما بعد روانشناسی آگاه (روانشناسی که صرفا ضمیر آگاه انسان را به رسمیت میشمرد ) مطرح شد و به ورای قسمت آگاه روان انسان، یعنی ضمیر ناآگاه میپردازد به عبارت دیگر، این عقل انسانی است که میکوشد منشأ «غیر عقلانی» خود را توضیح دهد .
متاسایکولوژی سعی بر ارایه یک کل منسجم برای توضیح عملکرد روان انسان دارد و برای این منظور روان را ازسه بعد
پویش گرانه (Dynamic )
اقتصادی (economic )
و جایگاه شناسانه (topographic ) بررسی میکند :
پویش گرانه (Dynamic ): این بعد پدیدههای روانی را نتیجه تضاد و ترکیبی از نیروها (که از طبیعت رانه ها می آیند ) که فشار خاصی اعمال میکنند، می داند.
اقتصادی (economic ): بعدی است فرایندهای روانی را در گردش و توزیع انرژی (انرژی رانه ای ) که قابل افزایش، کاهش و معادله است، میداند.
مکان نگارانه (topographicah ): در این بعد دستگاه روانی به چندین زیرسیستم تقسیم میشود .هر یک از اینها ویژگیها یا عملکردهای متمایزی دارند و موقعیت خاصی نسبت به دیگران دارند، میتوانند به عنوان نقاطی در یک فضای روانی که قابلیت نمایش تمثیلی دارد، مورد توجه قرار گیرند. در کار فروید، دو توپوگرافی به طور معمول شناسایی میشود: نخست ، تفاوت اصلی بین ناآگاه، پیشآگاه و آگاه است، در حالی که در دومی، سه نهاد اید، ایگو و سوپرایگو تفکیک میشوند.