نویسنده: گلن ا.گابارد
مترجم: سامان توکلی
پارهای از متن کتاب:
《صورتبندی روانپویشی》
بعد از آنکه بیمار به طور دقیق ارزیابی شد و سطح روابطِ ابژه، قوت و ضعفِ “من”(ایگو)، یکپارچگیِ “خود”، عملکردِ تاملگرانه، و وجود کاستیها در برابر تعارضها، همگی سنجیده شدند، صورتبندی روانپویشی میتواند در طرحریزیِ درمان مفید باشد.
یک صورتبندی روانپویشیِ خوب ماهیتِ زیستی-روانی- اجتماعی دارد، و شامل گزارههایی موجز دربارهی درک بیمار است که تصویر بالینی را توضیح میدهد و برای درمان اطلاعات لازم را فراهم میکند.
صورتبندی روانپویشی از سه بخشِ اصلی تشکیل میشود. در بخش نخست باید، در یک یا دو جمله، توصیفی مختصر از ماهیت تصویر بالینی و عامل یا عوامل استرسزای همراه ارائه شود. بخش دوم، که احتمالاً مشکلترین بخش برای افراد مبتدی است، ارائهی مجموعهای از فرضیههای تبیینی است. عوامل زیستشناختی، درونروانی، و اجتماعی-فرهنگی در تصویر بالینی چه نقشی دارند؟ همچنین، این سه مجموعه از عوامل چگونه با یکدیگر تعامل دارند؟ سومین بخشِ صورتبندیِ روانپویشی عبارت است از گزارهای موجز دربارهی اینکه دو بخش اول صورتبندی چگونه به تعیینِ درمان و پیشآگهی کمک میکنند.
شناسایی و بیان کردنِ این سه بخش ممکن است برای فراگیرانی که رواندرمانی میآموزند سخت و ترسناک باشد. اما اگر چند اصلِ کلی را در نظر داشته باشیم، این وظیفه میتواند کمتر ترسناک باشد:
۱-سعی نکنید همه چیز را در صورتبندی بگنجانید. “غیر ممکن است” کسی بتواند تمام مشکلات بیمار را تبیین کند. بر یک یا دو بُنمایهی اصلی تمرکز کنید که به نظر میرسد هستهی مشکلات بیمار را تشکیل میدهد.
۲- به خاطر داشته باشید که روایتِ تاریخیِ بیمار برساختهای است که اطلاعات زیادی دربارهی اینکه بیمار دربارهی بیمارشدنش چه نظریهای دارد بهدست میدهد. نحوهی مفهومسازی بیماران از پیشینه و مشکلات زندگیشان، اطلاعات زیادی دربارهی بیمارانتان به شما میدهد.
۳- همیشه به دنبال عواملِ استرسزایی بگردید که ممکن است باعث شعلهور شدن دردِ نشانههای بیماری باشد.
۴- فقط به آنچه بیمار میگوید توجه نکنید و به اطلاعات غیر کلامی و اینکه بیمارتان چگونه با شما صحبت میکند هم توجه داشته باشید.
۵- از دادههای مربوط به انتقال و انتقالِ متقابل در اینجا-و-اکنون، که از تعاملتان با بیمار بهدست آوردهاید، برای درک مشکلات خاص بیمارتان در روابط گذشته و اکنون او استفاده کنید.
۶-بهترین راه برای مشاهدهی سازوکارهای دفاعی بیمار آن است که به این توجه کنید که این دفاعها چگونه در جریان مصاحبههای ارزیابی بهشکل مقاومت عمل میکنند.
۷-پیشبینی کنید که الگوهای رابطهای بیمار در فرآیند درمانی ممکن است به چه شکلی پدیدار شوند و بر سیر آن تاثیر بگذارند.
۸- همواره در ذهن داشته باشید که صورتبندیِ روانپویشی تنها یک فرضیه یا مجموعهای از فرضیهها است. با وارد شدنِ دادههای جدید و درک بیشتری که درمانگر از بیمار پیدا میکند، صورتبندی باید بازبینی شود.
《مثال بالینی》
خانم ب، که زنِ مطلقهی ۳۸ سالهای بود، به این دلیل به درمانگاه آموزشی مراجعه کرد که رابطهی جدیدی را با کسی شروع کرده بود که به نظرش “مشکلدار” میرسید، و نیز به دلیل اینکه دردنشانههای افسردگی را تجربه میکرد. او گفت که از اواخر نوجوانیاش هرگز نتوانسته بر افکار و احساسات توام با افسردگیاش غلبه کند. او علائم خود را چنین توصیف میکرد: احساس خُلق “پایین”، علاقه نداشتن به هیچچیزی، نداشتن انگیزه، پرخوابی، و کاهش تمرکز. او همچنین میگفت که احساس ناامیدی و بیارزشی میکند.
وقتی خانمِ ب ۱۲ سال داشت، پدر و مادرش از هم طلاق گرفتند، اما میگفت که از ۸ سالگی میدانسته که این اتفاق خواهد افتاد.
۱۹ ساله بود که ازدواج کرد و ۵ سال بعد بچهدار شد. تقاضاهای بچه برای او مستاصلکننده بود، و در ۷ سالِ اولِ زندگیِ پسرش کاملاً افسرده بود. او میگفت که الگوی نقشآموزِ خوبی در خانه نداشته، و بنابراین مادربودن برایش فوقالعاده دشوار بود. شوهرش از او میخواست کار کند، و او انتظارات شوهرش را هم نمیتوانست برآورده کند.
خانم ب ۴ سال قبل از مراجعه به درمانگاه طلاق گرفته بود و در حال حاضر تنها زندگی میکرد. اغلبِ وقتِ آزادش را پسرش میگذراند که با شوهر سابقاش زندگی میکرد. او اخیراً دو دوستپسر داشته و در یک فروشگاه فروشندگی میکرد. همچنین، سعی میکرد تا در کنار اینها به کالج هم برود و لیسانس بگیرد.
او به دکتر پ، که او را ارزیابی میکرد، گفت که معتاد به الکل و سکس است. خانم ب از ۱۳ سالگی الکل مینوشیده است، و آن زمان مردانی که در مجتمع آپارتمانیشان بودند برای او الکل میخریدند. حتی در دوران نوجوانی احساس میکرد که این مردان که از او بزرگتر بودند، از نظر جنسی برایش جذاباند و با آنان لاس میزد. به طور خاص، یکی از این مردان که برایش الکل میخرید برای او جذاب بود، و وقتی که فقط ۱۳ سال داشت با او آمیزش جنسی داشت. سرانجام به مصرف کوکائین، آمفتامینها، و مواد غیرقانونی دیگر روی آورد، و خودش را فردی بسیار “بیبندوبار” توصیف میکرد که شرکای جنسی متعددی داشت. خانم ب میگفت که مادرش هیچگاه نتوانسته بود واقعاً از او مراقبت کند، چرا که خودِ مادرش از لحاظ هیجانی بیثبات و آشفته بود.
بیمار نسبت به پدرِ الکلیاش که در تمام مدت ازدواجش یک “زنباز” آشکار بود، تحقیر شدیدی ابراز میکرد. پدرش توجه بسیار کمی به خانم ب میکرد، و تنها اظهارنظرها و تعاملهای مثبتاش با او حولِ ظاهر فیزیکیاش بود. خانم ب میگفت که پدر و اغلب اعضای خانوادهاش معمولاً با او مثل یک عروسک رفتار میکردند، و روش اصلی او برای توجهگرفتن آن بود که “بامزه” بهنظر برسد.
دکتر پ متوجه شد که به شکل نامعمولی نسبت به خانم ب احساسات مثبتی دارد. او میل زیادی داشت که بهخاطر قرار جلساتاش با خانم ب برنامههای خودش را تغییر بدهد. همچنین، متوجه شد گاهی سعی میکند با اجتناب از پرداختن به مطالبی که ممکن است خانم ب را ناراحت کند او را خشنود سازد. او متوجه شد نسبت به خانم ب همدلی بیشاز حدی دارد…
گلن گابارد روانکاو و روانپزشک شناخته شده آمریکایی است. او استاد روانپزشکی در کالج پزشکی بیلور در هیوستون تگزاس و نیز تحلیلگر آموزش و سرپرستی در مرکز مطالعات روانکاوی در هیوستون است.
کتاب مبانی روان درمانی روان پویشی دراز مدت یکی از آثار اوست که در ایران با ترجمه دکتر سامان توکلی توسط نشر ارجمند به چاپ رسیده است.
این کتاب مروری است جامع، روشن و شفاف بر مبانی نظری، تکنیکهای اصلی و کاربردهای عملیِ این شیوۀ اساسیِ رواندرمانی. به دلیل ارائه تعاریف واضح از مفاهیم و روشها و نیز با وجود نمونههای عملی که از کاربرد این مفاهیم در موقعیتهای بالینی گوناگون ارائه میکند، این کتاب راهنمایی روزآمد، بسیار جالب و مفید برای فراگیران رواندرمانی است. کتاب گابارد، با مروری روزآمد بر پژوهشهای تجربی در زمینۀ کارآمدی این نوع درمان، و دانش در حال شکلگیری در زمینۀ دستگاههای عصبزیستشناختیِ دخیل در فعال شدنِ تعارضها، رواندرمانی روانپویشی را در زمرۀ پیشرفتهای درمانی معاصر برای اختلالات روانی قرار میدهد.
فصلهای این کتاب عبارتند از:
مفاهیم اصلی؛ ارزیابی، موارد کاربرد و صورتبندی؛ فوتوفنهای رواندرمانی؛ مداخلات درمانی؛ اهداف درمان و کنش درمانبخش؛ کارکردن با مقاومت؛ کاربرد رویا و فانتزی در رواندرمانی؛ تشخیصِ انتقال متقابل و کارکردن با آن؛ حلوفصل و پایان درمان؛ کاربرد نظارت؛ و ارزیابی توانمندیهای اصلی در رواندرمانی پویشی درازمدت.
یادداشتی از زهرا اسدی