در سالهای اولیه زندگی تکلیف رشدی اصلی کودک شکل دادن یک ادراک مجزا از خود درکنار اعتماد و توانایی دلبستگی است. این شکلگیری هویت بین ۶ ماهگی تا ۱۸ ماهگی آغاز میشود که لکان آن را مرحله “آینهای” (mirroring) مینامد. در حقیقت کودک خودش را در آینه دیگرانی که از او مراقبت میکنند، میبیند. خود (self) در رابطهای آینهای با دیگران شکل میگیرد. این مرحله برای شکلگیری یک خود منسجم حیاتی است. همچنین یک هویت مجزا در آینه واقعی (وقتی شخص به خودش نگاه میکند) شکل میگیرد. برای اکثریت مردم، جنسیتی که توسط دیگران انعکاس داده میشود، با ادراک آنها از خوشان مطابقت دارد.
بر طبق نظریه هویت جنسی، هویت جنسیتی مونث و مذکر قبل از سن دو سالگی شکل میگیرد. هویت جنسی یکی از پایههای اصلی ادراک فرد از خودش است. جامعه این ادراک از خود را انعکاس میدهد، تقویت میکند و به ما مفهوم هویت جنسی را آموزش میدهد. این فرآیند شامل جدا شدن از (برای پسرها) و همانندسازی با (برای دخترها) مادر است و این تکلیف رشدی باید به خوبی حل و فصل شود تا فرد بتواند در آینده روابط صمیمی سالمی را شکل دهد.
برای فرد تراجنسیتی، به خصوص این فرآیند چالش برانگیز است. درباره ریشه هیجانات تراجنسیتی چیز زیادی نمیدانیم. هر چند که پژوهشگران و متخصصین گمان میکنند، این مساله ریشه زیست شناختی داشته باشد. اما هیچ نظریه جامع و منسجمی در این زمینه وجود ندارد. علاوه بر این، از آنجا که هویت تراجنسیتی، حداقل در دوران کودکی، اغلب مخفی است، انعکاس جنسیتی اشتباه صورت میگیرد. مردم آنچه را که میبینند انعکاس میدهند. به خاطر فقدان تنوع جنسیتی در جامعه و تابوی مرتبط با آن، تراجنسیتی کودک انعکاس داده نمیشود. اما آنچه میدانیم این است که فرد تراجنسیتی در درون خود این را احساس میکند و این احساس انتزاعی از جنسیت است که تجربه فرد را تعریف میکند. این تجربه انتزاعی از فردی به فرد دیگر بر اساس عوامل مختلف متفاوت است. اما اغلب آنها احساس مبهمی نسبت به این مساله از سالهای اولیه زندگی دارند. از این رو، جدایی یا همانندسازی از لحاظ جنسیتی برای این افراد میتواند گیج کننده باشد.
راه حل این مساله، شکلدادن یک خود جنسیتی به موازات دو خط موازی است: یکی آنکه جامعه میبیند و انعکاس میدهد و دیگری که معمولا در درون و مخفی نگه داشته میشود. یک احساس درونی وجود دارد که با جسم فرد تطابق ندارد. این خود در خفا شکل میگیرد: هیچ کس آن را نمیبیند. از آنجا که این هویت از دید دیگران پنهان است، منعکس نمیشود. از طرف دیگر، یک خود کاذب شکل میگیرد که از طرف دیگران انعکاس داده میشود. این دو خط تحولی همزمان وجود دارند و در طول زمان تحول پیدا میکنند؛ فرد یک هویت جنسی را شکل میدهد که نادیده باقی میماند درحالیکه جامعه هویت دیگری را انعکاس میدهد.
از دیدگاه روانکاوی این سوال مطرح میشود که: چگونه یک خود شکل میگیرد درحالیکه دیده نمیشود؟ چگونه این شکل میگیرد در حالیکه بقیه مردم آنچه خود نیست را میبینند و به رسمیت میشناسند، و آنچه را که به عنوان خودکاذب تجربه میشود، تقویت میکنند و انکاس میبخشند؟ و چگونه خود پنهان یاد میگیرد اعتماد کند، و ارتباط برقرار کند؟ از لحاظ تحولی واضح است که چقدر این مساله برای یک فرد تراجنسیتی کم سن میتواند دشوار باشد. غالب نظریه پردازان روابط ابژه، به این مساله که از انعکاس دادن اشتباه برخاسته است (به خصوص نقش شکلگیری خود کاذب) پرداختهاند. اما خبر خوب این است که فرد تراجنسیتی، در سایر حوزههای خود به عنوان یک انسان انعکاس داده شده است؛ از این رو خود اصلی میتواند یاد بگیرد که اعتماد کند و ارتباط برقرار کند. اما، به خاطر انعکاسدهی اشتباه خود جنسیتی، این توانایی اعتماد کردن و ارتباط گرفتن بدون تحریفهای بالقوه اساسی، شکل نمیگیرد. برای یک فرد تراجنسیتی، آنچه در سالهای اولیه اتفاق می افتد ممکن است در آینده در رواندمانی مساله ایجاد کند؟ آنها ممکن است خجالتی، منزوی، درونگرا، افسرده، بدگمان، یک بازیگر خوب، منفعل و بسیار تنها جلوه کنند. هچنین آنها ممکن است دنیای فانتزی قویای ایجاد کنند و آن را جایگزین زندگی واقعی کنند. آنها ممکن است در پیدا کردن یک ادراک از خود هسته ای مشکل داشته باشند. سعی کنند که شخص دیگری باشند، حتی ممکن است بیش از اندازه با خصوصیات مذکر یا مونث همانندسازی کنند تا بتوانند دیگران را راضی نگه دارند. آنها ممکن است یاد بگیرند که خودشان را به عنوان یک غریبه احساس کنند و نگران این باشند که نکند “دیوانه شوند” یا “تنها بمانند” . دیگران ممکن است احساس بی حسی، سرکوبی، مشکلات حافظه یا حتی تجزیه ای پیدا کنند. معمولا آنچه دیده میشود همه آن چیزهایی است که وقتی یکی یک راز خجالت آور دارد اتفاق می افتد، اما در این مورد راز خود فرد است.
منبع:
L. Fraser, Depth Psychotherapy with transgender people, Sexual and relationship therapy, 24:2, ۱۲۶-۱۴۲