ممکن است برای شما هم پیش آمده باشد که بعد از حرف زدن با درمانگرتان احساس بدی داشته باشید. این بنظر ناامید کننده میآید، چون درمان قرار بوده حال شما را بهتر کند. حقیقتا، گاهی بدتر شدن، به خصوص در اوایل درمان، طبیعی است. حتی این میتواند نشانه پیشرفت درمان باشد.
وقتی درمان را شروع میکنیم، قسمتهایی از این فرآیند میتواند ناخوشایند، دشوار و خجالت آور باشد. اولا شما باید بپذیرید که رواندرمانی میتواند برای شما سودمند باشد و که برای برخی افراد پذیرش این نکته میتواند دشوار باشد. همچنین ممکن است متوجه شوید که واقعا به رواندرمانی نیاز دارید. پذیرفتن این نکته حتی میتواند دشوارتر نیز باشد.
بعد از شروع درمان، شما به سراغ هیجانهای شدید منفی و خاطرات ناخوشایندتان میروید. پرداختن به این هیجانات و خاطرات ناخوشایند میتواند، بسیار طاقت فرسا باشد. حل و فصل این مسائل به کندی اتفاق میافتد و شما و درمانگرتان در حین پیدا کردن ریشههای مشکلاتتان با مسائل جدیدی که از ناخودآگاهتان بالا میآیند، روبرو میشوید. این شبیه این است که شما به اعماق روانتان یعنی جایی که سالها سعی کردهاید از آن فرار کنید و آن را از خود دور کنید، کشیده میشوید. پس طبیعی است که احساس بدی پیدا کنید.
اما خبر خوب این است که این احساس بد تا ابد باقی نمیماند. در حقیقت، این احساس بد آغاز سفری است به سمت داشتن احساسات خوب، احساساتی بهتر از آنچه تا به حال داشتهاید.
بسته به شدت و نوع مشکلات شما، ممکن است هفته ها یا ماهها و یا حتی سالها طول بکشد تا احساس بهتری پیدا کنید، اما بعد از اتمام رواندرمانی هم، ممکن است هر از گاهی احساس بدی داشته باشید. با وجود این، در کل فرآیند رواندرمانی مثبت و روبه جلو است.
وقتی که در طول درمان حالتان بدتر میشود، میتوانید با درمانگرتان صحبت کنید و از او کمک بخواهید. درمانگرتان میتواند بازخوردهایی در این زمینه به شما بدهد و به شما کمک کند نسبت به ریشه این مساله بینش پیدا کنید و همچنین ضمن همدلی با شما احتمالا بر طبیعی بودن این حال بد تاکید میکند.
در هر صورت، به یاد داشته باشید که این احساس بد، احساسی موقتی است و خیلی از افراد چنین احساساتی را در طول درمان تجربه میکنند. اگر شما هم این احساسات را تجربه میکنید، از درمانتان ناامید نشوید و ادامه دهید.