یکی از تفاوت‌های کلیدی میان ما آدم‌ها و موش‌ها در این است که اگر یک موش چند باری در تونلی که قبلاً در آن پنیر پیدا کرده‌ا چیزی نیابد، خیلی زود تونل‌های دیگر را امتحان خواهند کرد، اما آدم‌ها دوباره و دوباره وارد تونل بی‌پنیر می‌شوند و انتظار جایزه دارند. درواقع افراد با وجود دردناک، مخرب، یا بی‌حاصل بودن برخی مسیرها مدام آن‌ها را انتخاب می‌کنند. ممکن است سناریویی را در روابط خود تکرار کنند که همیشه به عواقب دردسرساز منتهی شده است. یا اعمال و رفتارهایی داشته باشند که باوجود بی‌ثمر بودن در رساندن آن‌ها به اهدافشان مدام آن‌ها را تکرار کنند. بازیکن‌ها و موقعیت‌ها تغییر می‌کنند، اما بازی همیشه یکسان است. به چنین نیاز اجبارگونه‌ای به تکرار روابط و رفتارها «اجبار تکرار» گفته می‌شود. البته این بدین معنا نیست که افراد آگاهانه دست به انتخاب چنین مسیرهای آسیب‌زایی می‌زنند، بلکه اجبار تکرار فرآیندی است که از ناهشیار سرچشمه می‌گیرد.

یکی از مکانیزم‌های مرتبط با اجبار تکرار، اصرار به چسبیدن به الگوهای آشناست. افراد با الگوهای آشنای خود راحت هستند و تغییر کردن تهدیدی برای آن‌ها محسوب می‌شود. اما این الگوی آشنا از کجا می‌آید؟ خانواده. افراد اغلب همان نقش‌هایی را در روابط بعدی خود بازی می‌کنند که در خانوادۀ اصلی خویش با آن نقش‌ها بزرگ شده‌اند. البته درک اجبار تکرار گاهی به این سادگی نیست. گاهی افراد در روابط بعدی سعی در ترمیم روابطی را دارند که در گذشته نیاز به ترمیم داشته‌اند، یا سعی در تسلط یافتن بر موقعیتی دارند که در گذشته برایشان رقم خورده و کنترلی بر آن نداشته‌اند. اما چنین تکراری به ترمیم یا تسلط نمی‌انجامد، چرا که هر بار همان سناریو تکرار می‌شود و تغییری در این الگو ایجاد نمی‌شود. الگویی که ممکن است در فضای درمان شکسته شده و تغییر یابد.

درواقع درک این‌که چرا مدام رفتارهای بی‌حاصل را تکرار می‌کنیم یک چیز است؛ و رها شدن از چنگال اجبار تکرار یک چیز دیگر. شاید بهترین روش سرمایه‌گذاری برای فائق آمدن بر الگوی خودشکن دیرین خویش، دریافت روان‌درمانی از افراد واجد شرایط باشد.

Nadia Khan Marcia Naomi Berger

منبع:


?What is repetitive compulsion and how to overcome it

?How the repetition compulsion can impact your marriage