چکیده

اتّفاق نظری حرفه ­ای وجود دارد که روانکاوی تلفنی، انجام روانکاوی از راه دور با استفاده از تلفن و اینترنت، در پاسخ به افزایش تحرّک ­های جمعیّتی رو به فزونی نهاده است. با این­ وجود، مناقشه ­ای مطرح شده است که آیا فنّاوری به کم­رنگ شدن تحلیل منجر می­ شود یا نُوآوری سازگارانه ­ای که به لحاظ بالینی مفید و با مبانی روانکاوی هم­ داستان باشد را به ارمغان می­ آورد. نویسنده ادبیّات روانکاوی را مرور می­ کند و تحوّل اندیشۀ روانکاوی دربارۀ کاربست روانکاوی با استفاده از فنّاوری را نشان می­ دهد. او به پندارها (۱) و تجارب روانکاوان در مورد سود و زیان این روش نگاهی مجمل می­ اندازد و موارد کاربرد و منع آن را در نظر می­ آورد. نویسنده بر نگرانی­ های بالینی ­ای تمرکز می­ کند که در رابطه با چارچوب درمان، مقاومت و شکل ­گیری فرایند تحلیلی از طریق ارتباط ناآگاه با ابژه­ های درونی، خیال­پردازی ­های ناآگاه، انتقال و انتقال متقابل مطرح می ­شود. او برای بررسی این نگرانی ­ها و پشتیبانی از ادعای خویش مبنی بر اینکه روانکاوی با استفاده از تلفن و اینترنت جایگزین مناسب و کارآمدی برای تحلیل سنّتی در مواقع لزوم است، نکاتی را از تحلیل یک مرد مبتلابه افسردگی مرتبط با تروما بیان می­ کند.

استفاده از فناوری در روانکاوی

تحوّل اقتصاد جهانی با افزایش مسافرت­ ها و ارتباطات در سراسر دنیا، به دگرگونی شخصی و اجتماعی ذهن و برداشت آن از جسم در فضا منجر شده است. این شرایط بر ذهنیت و سبک زندگی روانکاوی ­شوندگان حکم­فرماست و اکنون روانکاوان باید رویکرد درمانی خویش را [با این شرایط] انطباق دهند. بنابراین روانکاوان برای درنوردیدن محدودیت­ های مسافت و کار کردن با روانکاوی ­شوندگانِ قرن بیست­ویکم باید راهکارهایی پیدا کنند. کاستن از تعداد جلسات (مانند بیشتر اَشکال روان­درمانی)، فشرده کردن جلسات در دوره­ های دسترسی [به درمانگر] (روانکاوی فشرده) یا مسافرت روانکاو یا روانکاوی­ شونده (روانکاوی فشرده از طریق رفت­ وآمد به منطقۀ دوردست) راه ­حل­ های احتمالی هستند. راهکار دیگر تداوم تعداد جلسات با بهره­ گیری از ارتباط شنیداری از طریق تلفن یا اینترنت، احتمالاً استفاده از دوربین ­های یک­ مسیره یا دومسیره است. بهره­ گیری از فنّاوری در خدمت روانکاوی می­تواند انطباق خلّاقی با جهان نوین باشد ولی پرسش­ های زیادی را در رابطه با امکان ­پذیری [حفظ] چارچوب، ظهور مقاومت، تداوم ائتلاف درمانی، حساسیت پاسخ­دهی به ابراز ناآگاه عاطفه و خیال­پردازی، در غیاب سرنخ­ های غیرکلامی و تحوّل فرایند بالینی پیش می­ کشد (شارف، ۲۰۱۰).

در طی شش دهۀ گذشته فنّاوری برای اجرای جلسات روانکاوی مورداستفاده قرار گرفته ولی مقبولیت آن به واسطۀ تجهیزات در دسترس، نگرانی­ های اخلاقی و  کم بودن داده ­های مؤید اثربخشی آن محدود شده است. شکی نیست که گوش دادن به صدای رودررو راحت­ تر است ولی روانکاو می­ تواند در مواقع لازم برای برگزاری جلسات تحلیل به ارتباط تلفنی تمسّک جوید. در سال­ های ۱۹۵۰ نخستین گزارش مربوط به استفاده از تلفن در روانکاوی، تلفن مجهز به بلندگو را به­ عنوان جایگزین مشابه با صدای رودررو پیشنهاد داد (سول، ۱۹۵۱). در سال­ های ۱۹۷۰ (روبرتیلیو، ۱۹۷۲-۷۳) چندین گزارش ارایه شد و در پایان آن قرن، کتابی دربارۀ [کاربرد] تلفن در روان­درمانی فشرده به چاپ رسید (آرونسون، a2000). تلفن در مواقع ضروری برای پرداختن به بحران­ ها و ارتباط با بیماران بی ­اشتیاق و بسترنشین مورد استفاده قرار گرفت. تلفن به ­عنوان دنبالۀ فضای سنّتی در نظر گرفته می­شد (آرنسون، b2000). تلفن راهکاری جایگزین برای بیمارانی در نظر گرفته می­ شد که از جلسات روانکاوی رودررو هراسان بودند. همچنین برای بیمارانی که مجبور به نقل­ مکان بودند مورد استفاده قرار گرفت تا رابطۀ درمانی شکل­ گرفته تداوم یابد و از خاتمۀ پیش از موعد جلوگیری شود. لیندون (۲۰۰۰) گزارشِ بیماری با آسیب­ روانی شدید را به ­طور مفصل بیان کرد که در آن با انتقالی لبریز از خشم، انزجار، خوارشماری، خیال­پردازی پارانویید و ترس از فوران دست­ و پنجه نرم می­ کرد. در مقابل، لیفرت (۲۰۰۳) نُه تحلیل را گزارش داد که در آنها جلسات تلفنی را شکل نامتمایزی از جلسات رودررو یافته بود، ولی با پرداخت مفصّل موضوع از این یافته ­ها پشتیبانی نکرد. لندون (۲۰۰۰) با وجود نشان دادن نیرومندی روانکاوی تلفنی، این شیوه را روشی درجه­ دوّم در نظر می­ گرفت. با این ­وجود، بنسون، رانتری و سینگر (۲۰۰۱) که ارزشمندی این روش را تجربه کرده بودند و زالسکی (۱۹۹۸) که طرفدار استفادۀ درست از تلفن در روانکاوی بود، این شیوه را یک راهکار درمانی در نظر گرفتند. ساکس (۲۰۰۳) که با ارزیابی جزئیِ این­چنین مخالف بود، هشدار داد که این دیدگاه نسبت به  روانکاوی تلفنی ممکن است «بر محتاط بودن در استفاده از تلفن و نادیده ­انگاری کامل ارزش آن بیش ­ازحد تأکید کند» (ص. ۲۹). بیشتر نویسندگان پیش از موافقت با تغییر رویّه در جلسات رودررو، امتحان کردن جلسات تلفنی با بازگشت گاه‌به‌گاه به جلسات رودررو بر مبنای یک برنامۀ انعطاف­ پذیر را پیشنهاد کرده ­اند.

در سال ۲۰۰۳، استفاده از اتّصال هدست تلفنی(۲) به خاطر «وضوح انتقال» و فراهم کردن حس بهتری از ارتباط پیشنهاد شد (لیفرت، ۲۰۰۳؛ ص. ۱۱۷). در سال ۲۰۱۱، استفاده از هدست از سوی روانکاو و روانکاوی­شونده خیلی رایج شد، ولی در آن زمان فقط به خطوط ثابت تلفن، که با استفاده از صدا از طریق پروتکل اینترنتی(۳) (VOIP) به اینترنت نیز متصل شده بود (اغلب تحت عنوان اسکایپ(۴)، نام تجاری این انتقال ­دهندۀ عمده، از آن یاد می­شود ولی در اینجا اصطلاح غیرتجاری VOIP ترجیح داده می­شود). تلفن تأثیر صدا را باژگون می­کند و این ترس را دامن می­زند که در دریافت گفته ­ها اِخلال ایجاد کند (آرجنتیری و مهلر ، ۲۰۰۳). VOIP این مزیت را دارد که روش ارتباطی ایمنی است که با بهره­ گیری از مگاهرتز بیشتری در مقایسه با خطوط تلفن کیفیّت بالاتری از صدا را فراهم می­ کند و این یعنی صدای VOIP به­طرز شگفت­ آوری واضح است. در مقایسه با اتاقی که فضای بیشتر و درون­دادهای دیداری بین روانکاوی­ شونده و روانکاو وجود دارد، وقتی صدای روانکاوی­ شونده وارد هدست شود، به شکل کامل­تری به ذهن روانکاوی ورود پیدا می ­کند. وارلا (۲۰۰۷، چاپ­نشده) بیان کرد که ورود مستقیم صدای روانکاو از هدست به گوش روانکاوی­ شونده حس پیوند را تقویت می­ کند و این پشتیبان دربرگیرندگی(۵) فراهم ­شده توسط فرایند روانکاوی است.

افزون بر این، امروزه VOIP با بهره ­گیری از دوربین وب امکان تماس تصویری را در اختیار روانکاو و روانکاوی­ شونده قرار می ­دهد، به­ گونه ­ای که روانکاو و روانکاوی ­شونده در آغاز و پایان جلسه همدیگر را می­ بینند و روانکاو می ­تواند حرکت­ های بدنی را هنگامی‌که دوربین وب بر نیمکت روانکاوی­ شونده قرار می­ گیرد، مشاهده کند. برخی روانکاوان، حتا آنانی که در ایالات‌متحده به درمان روانکاوی­ شوندگانی در چین مشغول­اند، دریافته ­اند که این سطح از تماس جسمانی با آنچه در جلسات رودررو اتّفاق می ­افتد، پیوند نزدیکی دارد (سنایدر، ۲۰۱۱). با این ­وجود، قدری تأخیر وجود دارد، تصویر تارتر است و رایحۀ اتاق درمان استشمام نمی ­شود. روانکاوان دیگر تلفن را از جلسه رودررو برانگیزاننده­ تر می­ دانند، زیرا پیگیری و پاسخ­دهی به تداعی­ های کلامی و افکار و خیال­پردازی­ های ناآگاه منتقل­ شده از نگاه کردن و دیدن مهم­تر می شود.

استفاده از تلفن و اینترنت با وقوع مشکلات فنّی همراه می ­شود. نگرانی­ های بجایی در مورد امنیت و اعتمادپذیری این ارتباط مطرح می­ شود. تلفن­ های همراه ایمن نیستند، اگر [جلسۀ] تلفنی انجام شود، روانکاو و روانکاوی­ شونده به خطوط ثابت نیازمند هستند. اگر VOIP انتخاب شود، آنان به اینترنت با پهنای باند باکیفیت نیاز دارند. VOIP ایمن فرض می ­شود، زیرا اطلاعات را در قالب بستۀ ناپیوسته ارسال می ­کند و تا زمان وصول به مقصد اتّصال برقرار نمی ­شود. امّا ازآنجاکه VOIP قابلیت رمزگذاری ندارد، به‌اندازۀ یک ارتباط با فنّاوری  ویدئویی (VTC) ایمن نیست. بااین­حال VTC گران است و در دفاتر شخصی امکان ­پذیر نیست. هر روشی که مورداستفاده قرار گیرد، ممکن است روانکاو و روانکاوی­ شونده قطع ارتباط و صداهای مزاحمی را بر خط تلفن و ارتباط پهنای باندِ پشتیبان VOIP  تجربه کنند. این مشکلات مابه ­ازای فنّی ناتوانی در همدلی هستند، امّا مشکلات فنّی هم می­تواند تمرکز را بر انتقال معطوف کند؛ همان­طور که مثال زیر نشان می ­دهد.

مشکل فنی و معنای پویشی آن

آقای م. روانکاوی­ شونده ­ای با افسردگی مرتبط با تروما بود که تحلیل خود را به‌صورت رودررو شروع کرد و در همان مرحلۀ نخستین درمان به تحلیل تلفنی تغییر وضعیت داد، زیرا شرکت محل کارش او را به منطقه­ ای فرستاد که روانکاوی در آنجا نبود. او چهار جلسه در هفته به‌وسیلۀ تلفن تحلیل شد و سپس سه بار در طی یک سال در جلسات رودررو مشارکت جست. ارتباط او در جلسات رودررو و تلفنی در این مرحلۀ از درمان به واسطۀ گفتار آرام، وقفه ­های زیاد، سکوت ­های طولانی و رؤیاهای اندک مشخّص می­ شد.

آقای م. در شهری صنعتی بزرگ شده بود که به هوای آلوده شناخته می­ شد و این وی را بیمار ساخته بود. پدرش ساعت­ های مدید را به کار در کارخانه مشغول بود و مادر به‌تنهایی مسئولیت مراقبت از وی را بر عهده داشت؛ مادری که خانوادۀ خودش در جاهای مختلف کانادا زندگی می­ کردند. او در کودکی احساس می­ کرد که مایۀ آزار مادرش است. او پسر آرامی بود درحالی­ که مادرش یک دختر دوست­ داشتنی را ترجیح می­ داد. ناتوانی تهدیدکننده در طی کردن جریان رشد در همراهی با عفونت‌های مداوم، منجر به بستری شدن­ های مکرر شد که این شرایط مادرش را به ستوه آورد. یک‌بار که به التهاب ریه بستری شده بود، مادر او را در بیمارستانی رها کرد که در محفظه ­های اکسیژن محبوس شده بود، و این موجب شد که تنها پرستاران و پزشک­ ها را ببینید. یک دفعه که کوشید مادرش را صدا بزند (این کار برایش دشوار بود چون در آن شرایط نمی­ توانست نفس بکشد) با توبیخ پرستاران مواجه شد.

قطع ارتباط تلفنی در اوایل درمان اتّفاق افتاد. آقای م. پس‌ازاینکه آنچه در ذهن داشت را با تردید به روانکاو گفت، برای چند دقیقه ساکت شد. روانکاو استفادۀ مستمر از سکوت را به­ عنوان مقاومت، انکار نیاز به تلفن و واژه ­ها به ­عنوان وسیله ­ای برای درمان و روشی برای آزمودن ظرفیّت درمانگر جهت تحمّل قطع ارتباط تفسیر کرد. برای درمانگر مشخّص نبود که روانکاوی ­شونده دارد حرف می ­زند ولی او به دلیل قطع شدن هدست نمی ­تواند بشنود. تلاش­ های قاطع روانکاو برای تفسیر بی ­پاسخی روانکاوی­ شونده به ­عنوان روشی برای اِعمال کنترلی بی­ صدا و ناممکن کردن تحلیل تلفنی او را حیران کرد. وقتی مشکل را فهمیدند و ارتباط دوباره برقرار شد، روانکاو فهمید که روانکاوی­ شونده در حال صحبت کردن بوده و زمانی که روانکاوش از محتوای گفته ­های او ناخرسند شده و بدان پاسخ نداده، کلافه شده است. روانکاو این موضوع را مثال عینی و روشنی از «نفهمیدن»، ناتوانی در همراهی با روانکاوی­ شونده و ناتوانی در همدلی در نظر گرفت. روانکاو دستپاچه شد و عذرخواهی کرد: «حتماً مثل دیوانه ­ها به نظر رسیده ­ام». این اتّفاق برای روانکاوی­ شونده تأثرانگیز بود، زیرا با وجود بی­ خبری روانکاو، او در واقع نگران این بود که روانکاو را دیوانه کند. بااین­ حال، در اصل احساس می­ کرد که حرف زدن برای روانکاو دردسر است. او همان احساسی را داشت که در کودکی شیوۀ بودنِ «کاملاً ساکتش» مادر را کلافه و دیوانه کرده بود. او احساس کرد که حرف زدن بیهوده است، زیرا با وجود اینکه نومیدانه تلاش می­کرد ارتباط برقرار کند، حرف­ هایش هیچ تأثیری بر جا نگذاشته بود. بنابراین این دو جلسه تحلیل تلفنی، دیدگاهی انتقالی از خویش به­ عنوان کودک ناخرسندکننده ­ای را به مرکز توجه آورد، با همسان ­سازی با مادری کلافه نوعی انتقال متقابل را برانگیخت، و تحلیل این انتقال-انتقال متقابل بر ائتلاف درمانی تأثیر گذاشت.

تحول تفکر تحلیلی در مورد روانکاوی تلفنی

نسل جوان ­تر روانکاوی­ شوندگان و روانکاوان در شرایطی بزرگ شده ­اند که ارتباطات نزدیکی از طریق تلفن، ایمیل و پیامک برقرار کرده ­اند و برگزاری یک ملاقات کاری، مصاحبۀ شغلی یا جلسۀ روانکاوی از محلی دیگر برای آنان کاملاً طبیعی است. آنان در تلفن همراه و لپ‌تاپ خود زندگی می­ کنند و هنگام رفتن به مسافرت­ های کاری نمی ­توانند تعداد جلسات مطلوب روانکاوی را ادامه دهند. فنّاوری انتخاب­ های آنان را تعیین می­ کند و سبک زندگی­شان نیاز به فنّاوری، ازجمله نیاز به روانکاوی با کمک فنّاوری را تعیین می ­نماید تا بتوانند تناوب بهینۀ جلسات روانکاوی و انجام کار تحلیلی ژرف را تداوم دهند. روانکاوان برای درک واقعیّت­ های آنان، فهم روانکاوانۀ پخته­ ای از جنبه­ های در حال تغییر زمان و مکان در قرن بیست ­و یکم شکل داده ­اند (آریان و کارلینو، ۲۰۱۰؛ آریان و همکاران، ۲۰۰۹). آنان تأثیرات فنّاوری بر ضمیر ناآگاه اجتماعی و بر ذهن فرد را بررسی کرده ­اند، خواه فرد به­ صورت رودررو تحلیل شده باشد یا از طریق تلفن. آنان شرایط یک موضع تحلیلی مناسب و پاسخ مناسب به تأثیر تغییرات اجتماعی-فرهنگی بر بیمار و هویّت روانکاو و ماهیّت حرف ه­اش را متوازن ساخته ­اند (رودریگز دلا سیرا، ۲۰۰۳).

روانکاوی تلفنی هم  مثل روانکاوی سنّتی رودررو، مبانی استاندارد روانکاوی را ارج می­ نهد. هانلی (۲۰۰۵) از تجربۀ خود در رابطه با روانکاوی تلفنی دریافت که نگه دارندگی (۶) پاسخ­گویانه، نظاره­ گر بودن و کارکردهای تفسیرگرانه می­ توانند [در این روش] وجود داشته باشند، تداعی آزاد اتّفاق می ­افتد، و راه بر ظهور انتقال ­های مادرانه و پدرانه بسته نمی ­شود. آریان (آریان و همکاران، ۲۰۰۹)، کارلینو (۲۰۱۱) و لوتنبرگ (a2011، b2011) موافق هستند که روانکاوی تلفنی در بهره­ گیری از توجه معوّق (۷) به تداعی­ آزاد، پرداختن به ضمیر ناآگاه و اشتقاق­ های آن و حیات جنسی (۸) پس­ راندۀ کودکی، و تحلیل رؤیاها و انتقال همانند روانکاوی سنّتی است. مرکین (۲۰۱۱) به این نتیجه رسید که روانکاوی تلفنی، که پیوستگی شدّت [عواطف] را تقویت می ­کند و فاصلۀ حفاظی در برابر کنش تکانشگرانه است، «اجازۀ بروز، تحمّل و تأمل دربارۀ عواطف شدید را فراهم می­ کند» و «به کنکاش دفاع­ های ظاهرشده کمک می­ نماید» (ص. ۶۶۹). اگرچه حضور جسمانی وجود ندارد ولی جلسۀ تلفنی مؤثر واقع می­ شود، زیرا منادی «حضور محیطِ ساکت امّا نگه­دارندۀ مادرانه» است (لیفرت، ۲۰۰۳، ص. ۱۰). همان­طور که روانکاوی سنّتی امکان تعمیم یافتن به درمان روانکاوی­ شوندگان مبتلابه آسیب روانی ­ای که به­ طور کلاسیک روان ­نژند(۹) نیستند را دارا است، روانکاوی تلفنی نیز در برخی موارد می­ تواند برای انحراف (۱۰) و روان­پریشی (۱۱) مؤثر باشد. سیمنتون که روانکاوی­ شونده ­اش پس از سال­ ها تحلیل رودررو مجبور به مسافرت شده بود، دریافت که دور شدن از خانه و ارتباط با روانکاو از طریق تلفن، هذیانی انتقالی را برملا کرد که پیش­ تر در اتاق درمان گفته نشده بود (آندرسون و همکاران، ۲۰۰۹). ریچاردز (۲۰۰۳) یک درمان تلفنی را گزارش داد که در آن انحراف جنسیِ پنهانی فرد تنها در جلسات تلفنی آشکار شد و این یادآور تماس­ های تلفنی مهیّج روانکاوی ­شونده با مادرش بود.

اگرچه روانکاوی از طریق تلفن یا VOIP طرفداران خود را دارد، همچنان مناقشه­ انگیز مانده و مانند هر نُوآوری دیگر مباحث گیرایی را دامن زده­ است. آرجنتریری و مهلر (۲۰۰۳) با وجود تصدیق سودمندی تلفن به‌عنوان یک ابزار درمانی در برخی مواقع، به این نتیجه رسیدند که این شیوه با فرایند روانکاوی همساز نیست و برای روانکاو و بیمار تروماتیک جلوه می ­کند. نگرانی آنان این بود که پیشنهاد جلسات تلفنی جدایی و فقدان را انکار می­کند و درعین ­حال با محروم کردن بیمار از حضور جسمانی روانکاو و دربرگیرندگی نگه­دارندۀ مناسب، نوعی فقدان را به وجود می ­آورد. یمن حبیب (۲۰۰۳) دریافت که موضع روانکاوی تلفنی از اصالت، بی ­طرفی و بی­ غرضی مناسبی برخوردار نیست: این موضع افراطی و محدودکننده است، به‌جای فراهم کردن تجربۀ زنده، کنش­ ورزی و تبادل اطلاعات را تشویق می ­کند. براینسکی (۲۰۰۳) رابطۀ تحلیلی به‌وسیلۀ تلفن را یک «رابطۀ بی­ روح و غیرمعمول» توصیف کرد که ثمرۀ ادغام ­های گزندهراسانۀ (۱۲) آهنگ، لحن و واژه است و صدای روانکاو را به­ عنوان یک پاره ­اُبژه(۱۳) معرفی می­ کند (ص. ۲۳). او باور داشت که روانکاوی تلفنی بیشتر از روانکاوی سنّتی به انتقال آرمانی­ شده منجر می­ شود و در انجام تکلیف دربرگرفتن همسان­ سازی برون­ فکن(۱۴) ناتوان است.

در روانکاوی تلفنی و اینترنتی نیز همانند روانکاوی سنّتی، واپس­ روی(۱۵) درمانی اتّفاق می­افتد. با این ­وجود، باید تصدیق کنیم که این شرایط برای روانکاوی که اضطراب زیادی در رابطه با آسیب رساندن و سرزنش شدن دارد، اضطراب ­انگیزتر است. چودارو دربارۀ روانکاوی تلفنی می­ گوید: «واپس­روی می ­تواند کاملاً آشکار و گاهی (برای من) ترسناک باشد… گاهی احساس می­ کنید که در اتاق درمان می­ توانید کنترل بیشتری داشته باشید» (۲۰۰۴، ص. ۴). گذشته از اینها، این احساس اضطراب و گناه اغلب در قالب این باور رایج جلوه ­گر می­ شود که جلسات رودررو بهتر است (هر چند شواهد پژوهشی برای این موضوع وجود ندارد). بااین ­حال، در روانکاوی تلفنی هم مانند روانکاوی سنّتی واپس­ روی حل­ وفصل می­ شود.

با این ­وجود، روانکاوی تلفنی با تحلیل روانکاوی­ شوندگان در اتاق درمان یکی نیست ولی فراتر از مشخّصه ­های ظاهری، شباهت ­ها بیشتر از تفاوت­ هاست. لیفرت (۲۰۰۳) اشاره می­ کند که: تلفن همانند نیمکت جنبه­ هایی از محیط غیرکلامی را تغییر می ­دهد: جنبه ­هایی را حذف یا کمتر بر آن تأکید می­ کند درحالی­که بر جنبه ­های دیگر تأکید بیشتری دارد» (ص. ۱۲۴). ارتباط از طریق گوش و نه چشم برقرار می­ شود و این یادآور روزهای نخستین زندگی است، وقتی‌که ارتباط بین مادر و کودک به‌احتمال‌زیاد از طریق جریان خون در بند ناف شکل می­ گیرد (بنایم، ۲۰۰۹؛ گفت­وگوی شخصی). تلفن از نظر محدود کردن سرنخ­ های دیداری و آزاد گذاشتن توجه روانکاو از ملزومات تعامل چهره­ به­ چهره با نیمکت همانند است. روانکاو [تلفنی] با گوش سوّم به درون ­مایه­ های زیربنایی گوش می­ کند، همانند روانکاوی که خارج از حوزۀ دید روانکاوی­ شونده پشت سر او می­ نشیند و با برداشته شدن نگاه ­ها بهتر گوش فرامی­ دهد (هانلی، ۲۰۰۵). همان­ طور که فروید اظهار کرد، روانکاو «باید از ضمیر ناآگاه خود همانند یک دریافت­ کننده در برابر پیام­ های منتقل ­شده از ضمیر ناآگاه بیمار بهره بگیرد» (۱۹۱۲، ص. ۱۱۵) و «همان­گونه که دریافت­ کنندۀ تلفن خود را با میکروفن مخابره ­کننده انطباق می­ دهد، روانکاو باید خود را با بیمار هماهنگ نماید» (فروید، ۱۹۱۲، ص. ۱۱۵-۱۶؛ بولاس، ۲۰۰۹، گفت­ و شنید شخصی). زالسکی تجربۀ روانکاوی تلفنی فارغ از حضور فرد را به «بی­ زمانی ضمیر ناآگاه» ربط داد (۲۰۰۰، ص. ۳۸). هر کدام از طرفین یک بازنمایی ذهنی از دیگری خلق و حفظ می­ کنند و بدین ترتیب سبک جدیدی از فرایند تحلیلی پدید می ­آید (زالسکی، b2003).

تعدیل چهارچوب, مقاومت و فن در روانکاوی تلفنی

همانند روانکاوی سنّتی، روانکاوی تلفنی به چارچوب درمان احترام می­ گذارد، محیطی مطمئن و مشخّص همراه با تناوب منظّم جلسات و محدودیت زمانی برای هر جلسه، و روال توافق ­شده­ ای برای جلسات رودررو را فراهم می­ کند. با این­ وجود، برخلاف روانکاوی سنّتی، در روانکاوی تلفنی روانکاو و روانکاوی ­شونده در مناطق مختلفی هستند و ممکن است مکان، ساعت و فصل برای آنان تفاوت قابل­ توجه ­ای داشته باشد (آریان و همکاران، ۲۰۰۹). برخلاف روانکاوی سنّتی که در آن روانکاو محیط درمان را آماده و کنترل می­ کند، در روانکاوی با استفاده از تلفن و اینترنت، روانکاو و روانکاوی­ شونده با هم به چگونگی ایمن نگه‌داشتن چارچوب می ­اندیشند، ولی فقط روانکاوی­ شونده مسئول آرایش بیرونی محیط خانگی یا کاری برای حفاظت از محرمانگی فرایند تحلیل است. اگر آنان ترجیح دهند که از دوربین وب استفاده کنند، روانکاوی­ شونده باید نیمکت را در موقعیت مناسبی در برابر دوربین قرار دهد. چگونگی انجام این مسئولیت جلوه ­ای از ساختار درون­ روانی روانکاوی­ شونده و مقاومت­ های اوست که می­ تواند طبق معمول تحلیل شود. چودارو (۲۰۰۴) گزارش داد که آفرینش فضای بیرونی از سوی روانکاوی­ شونده-اتاق، نیمکت، وسایل، نور، دما، حضور سگ، غذا یا نوشیدنی- در مقایسه با جلسات رودررو که فضای مشترک دو نفر از قبل مشخّص است، روانکاو را از احساس روانکاوی­ شونده نسبت به فضای واقعی (و نیز احساس خود او در مورد این فضا) آگاه ­تر می­ کند. جنبه ­هایی از مکان روانکاوی­ شونده، موضوعات برانگیزاننده ­ای هستند که برای فهم فضای روانی­ ای به کار گرفته می ­شود که فرد آن را منعکس یا از آن محافظت می ­کند.

همان­طور که گفته شد، روانکاوی تلفنی به‌جای تحلیل مقاومت با تغییر چارچوب سازگاری حاصل می ­کند، امّا در صورت لزوم نیاز به تلفن و بی ­میلی نسبت به استفاده از آن را هم تحلیل می­ نماید. درخواست برای جلسات تلفنی می­ تواند نیازی روان­ نژندانه، بازآفرینی (۱۶)، انطباق ایگو، یا آمیزه­ای از دفاع و انطباق باشد. برخی روانکاوی ­شوندگان برای اجتناب از محروم شدن از دیدار روانکاو در برابر استفاده از تلفن مقاومت می ­کنند. آنان ممکن است که ارتباط دیداری با روانکاو از طریق دوربین وب را در آغاز و پایان هر جلسه ترجیح دهند. بعضی VOIP با دوربین وب را انتخاب می­ کنند، زیرا می ­خواهد نگریستن روانکاو به خویش را تصوّر کنند. برخی مخالفت می­ کنند زیرا نمی ­خواهند در زمانی­ که نمی­ توانند واکنش­ های روانکاو را زیر نظر داشته باشند، نگریسته شوند؛ همان مقاومتی که در جلسات رودررو بر نیمکت و با ندیدن روانکاو ظاهر می­ شود. گروهی نمی ­خواهند نگریسته شوند، زیرا مایل ­اند که تعارض خود را مخفی کنند؛ تعارضی که در چهره­ شان آشکار است، انگار چهره تنها نشانۀ پریشانی آنان است.

روانکاو در [درمان] تلفنی یا اینترنتی در کنار سکوت، تعلّل، سرفه کردن، تأخیر، پرداخت نکردن، جا به­ جایی و چیزهای دیگری که اغلب در جلسات رودررو و مسدود شدن جریان تداعی­ ها به واسطۀ اضطراب ظاهر می­ شوند، با مقاومت ­های دیگری روبه­رو می­ شود که در قالب فراموشی تماس گرفتن، آرام صحبت کردن، استفاده نکردن از هدست، دور شدن از میکروفن، پذیرش تماس­ های دیگر و صحبت کردن به شیوۀ گپ­ های اجتماعی جلوه ­گر می ­شود. روانکاوانی که از تلفن یا اینترنت بهره می­ گیرند، فنّ متداول حفظ موضع بی­ طرف که بر مبنای سنّت­ های مربوطه به­ عنوان حفظ فاصلۀ برابر بین نیروها؛ و بین ایگو، اید و سوپرایگو؛ یا بین ابژۀ آرمانی (۱۷)، ابژه طردکننده (۱۸) و ابژۀ برانگیزاننده (۱۹)، ایگوی محوری (۲۰)، ایگوی پادلیبیدویی (۲۱) و ایگوی لیبیدویی مفهوم ­بندی می­ شود را قبول کرده است. گاهی پرداختن به رؤیاها و تداعی آزاد برای روانکاوی­ شوندگانی که حضور درمانگر آنان را بازمی ­دارد، با تلفن آسان­ تر است. بنابراین، بااینکه یک بُعد چهره می­ پوشاند، بُعد دیگر نقاب از رخ می­ گشاید. با تداوم جلسات در طی زمان، مسئله بازبینی و حل­ و فصل می­ شود. انتقال در [جلسۀ] تلفنی هم مانند زندگی واقعی جوانه می ­زند، پاسخ انتقال متقابلی را از سوی روانکاوی تلفنی برمی­ انگیزد، و دیالکتیک انتقال-انتقال متقابل به شیوۀ جلسات رودررو تحلیل می ­شود.

مثال بالینی: تأملاتی پیرامون جلسات تلفنی و رودرو

پس از گذشت چند ماه و پا گرفتن تحلیل تلفنی، روانکاو فهمید که مادر آقای م.، روانکاوی­ شونده­ ای که پیش­تر توصیف شد، در نُه­ سالگی او را به مدّت دو هفته به منزل خاله ­اش در مرز کانادا فرستاده بود. آقای م. این کار را تنبیهی برای مشاهده و صحبت کردن دربارۀ اغوای مادرش توسط فرد قدرتمندی در کنیسه ­شان برداشت کرد؛ اتّفاقی که به آشوبی عظیم در خانه و رفتن معشوق مادرش منجر شد. او در خانۀ خاله­ اش بارها نزد پرستار مردی تنها گذاشته بود که به لحاظ جنسی آزارگر بود و خاله ­اش از این موضوع خبر نداشت. وقتی خواست که با مادرش تماس گرفته شود تا بیاید و او را به خانه ببرد، خاله ­اش به او اجازه نداد تا اینکه زار زار گریه کرد. سپس بارها پشت تلفن گریه و زاری کرد تا اینکه مادرش [بازگشت او] به خانه را پذیرفت. او به خاطر تحریک شدن بیش ­از حد و احساس گناه به خاطر خیانت مادرش، در برابر آزار جنسی آسیب­ پذیر بود و به دلیل ترس از دردسرسازی بیشتر نمی­ توانست دربارۀ آن صحبت کند. بنابراین اصرارش برای ترک آن خانه را به مادر و خاله ­اش نگفت.

نگرانی آقای م. پیرامون یادآوری وحشتِ آزار بعدی، در قالب دشواری تماس گرفتن با روانکاوش بازآفریده شد. او این وضعیت را بدین ترتیب توصیف کرد:

شاید فکر می­ کنم که تماس با شما برای دریافت کمک اجابت نمی ­شود یا رد می ­گردد، یا وقتی­ که فکر می­ کنم شما گفته­ هایم را دریافته ­اید، در واقع نمی ­فهمید که اوضاع چقدر بد است. بنابراین تلفن راهکار من برای ترومای درونی ­ام است، همان­ طور که در رابطه با آرتور (همان پرستار) این  اتّفاق افتاد-دست ­کم امیدی وجود دارد، هرچند که به نظر می ­رسد برای رخ دادن آن باید بارها و بارها تماس گرفت. دقیقاً انگار من همیشه با آرتور بودم و رها شدن از همۀ این مشکلات زمان زیادی نیاز داشت. من همیشه به این فکر می­کنم که آیا شما آن­ طرف خط هستید.

سکوت کردن پشت تلفن به ناتوانی در صدا زدن مادرش در موقعی می ­ماند که به خاطر التهاب ریه در بیمارستان بستری شده بود. همان­طور که خودش بیان می­کند:

نمی ­توانستم دیگر صحبت کنم، زیرا صدایم ضعیف بود. این شبیه حسی است که هنگام سکوت کردن پشت تلفن دارم. واژه ­ها در ذهنم هستند، امّا نمی ­توانم آنها را بیان کنم. موقعی که در بیمارستان بودم، احساس می­ کردم که راهی برای رسیدن به مادرم نیست، عمدتاً بدین خاطر که او حتا در زمان حضورش هم انگار غایب بود.

آقای م. گفت که از دست دادن جلسات رودررو به خاطر نقل­ مکان برایش یادآور فرستاده شدن [به منزل خاله] بود:

شاید مادرم از فرستادن من نزد خواهرش نیّت خوبی داشت و صلاحم را می­خواست، ولی من فکر می­کردم چون بچۀ خوبی نیستم به آنجا فرستاده می ­شوم. مادرم در همان حین صاحب فرزند دیگری شد، یک دختر، یک بچۀ خوب. احساس می ­کنم که برایش اضافی بودم، به همین دلیل مرا به آنجا فرستاد. من خیلی مریض، خیلی آرام و خیلی محتاج بودم. احساس می­کنم بیمار خوبی نیستم-خیلی مریضم-و احساس  می­ کنم بیمار تلفنی خوبی نیستم-خیلی ساکتم؛ همان احساسی که با مادرم داشتم. همچنین می­ ترسم که برای شما اضافی باشم.

بااین ­حال، آقای م. در جلسات تحلیل رودررو، وقتی تقریباً سه بار در سال به دفترم می ­آمد، مضطرب­ تر بود. او این اضطراب را به سپری کردن زمان زیاد در دفتر یک دکتر نسبت داد که این ترس را برانگیخته که من نیز مانند آن دکتر وی را به بیمارستان بفرستم؛ ترسی که موقع ارجاعش نزد یکی از همکارانم جهت مشاورۀ دارویی شدّت گرفت.

آمدن به دفتر شما لحظاتی را بازآفرینی کرد که به دفتر آن دکتر می­ رفتم، واقعاً ترسیده بودم ولی نیاز داشتم که زنده بمانم. همچنین نگران بودم که شما در را باز نکنید. می­ ترسیدم پشت در بمانم (نتوانم وارد شوم، همان­ طور که نتوانستم وارد قلب مادرم شوم) و در داخل گیر بیفتم، به شکلی که نتوانم از صدمه بگریزم. حبس شدن در اتاق شما که دو در دارد، شبیه گیر افتادن نزد آرتور است، به‌خصوص زمانی که در حضور شما احساس زجرآوری را تجربه می ­کنم. در جلسۀ تلفنی احساس امنیت بیشتری دارم.

آقای م. اظهار کرد که به نظر می­ رسد روانکاو در جلسات رودررو از وی دورتر است و در تعجّب بود که چرا اینگونه است.

شاید این تجربۀ من با مادرم باشد که موضع حضور داشتن هم غایب بود. شاید تلفن نوعی صمیمیّـت را فراهم می ­کند، نجوایی در گوش ­هایم، مانند مادری که در گوش فرزندش زمزمه می­ کند. شما در جلسۀ تلفنی به من نزدیک ­تر هستید.

او حضور جسمانی من در دفترم را آمیزه ­ای از اطمینان­ بخشی و تهدیدکنندگی می ­دید، به­ خصوص زمانی­ که در مورد مسایل جنسی تروماتیکی صحبت می­ کرد که او را می ­آزرد.

در دفترتان خیلی خجالت­ زده می­ شدم وقتی احساس می ­کردم که دارم روی قالیچۀ اتاق­تان بالا می­ آورم و پرداختن به این احساس برایم سخت بود، امّا در طی جلسات تلفنی چندبار اتّفاق افتاد که به ناچار بالا آوردم و برای چند لحظه گوشی تلفن را کنار گذاشتم.

در چنین لحظاتی، چارچوب فراهم ­شده در روانکاوی تلفنی نتوانست اضطراب احساس­ شده در بدن را به ­طور کامل دربربگیرد. از طرف دیگر، استفاده از تلفن به روانکاوی­ شونده این اجازه را داد که جزئیات دقیق ­تری دربارۀ آزار جنسی آشکار کند و بدنش را آزاد گذاشت تا ترس و انزجارش را به­ طور کامل ابراز کند؛ چیزی که در جلسات رودررو مجالش فراهم نشده بود. کنار گذاشتن گوشی تلفن برای چند دقیقه بیانگر میل او به نجات دادن خود از دست روانکاو به ­عنوان یک نگارۀ (۲۲) شکنجه­ گر بود.

دوران کودکی آقای م. با رفت ­و آمد به مطب دکتر و بیمارستان عجین بود. به­ طور مشابه، روانکاوی رودررو به واسطۀ جلسات تلفنی و روانکاوی تلفنی به واسطۀ جلسات رودررو منقطع می­ شد. تلفن زدن به درمانگر برای آقای م. چند معنا داشت: این قضیه هم یادآور بودن در بیمارستان و منزل خاله ­اش و دوری از مادر و ناتوانی در صدا زدن بود و هم یادآور پیوستن دوباره به مادر و گوش دادن او به حرف­ هایش تلقی می­شد. تلفن هم بازدارنده و هم وسیله ­ای برای شفا یافتن بود، ولی روانکاوی تلفنی همانند زمانی که در کودکی در بیمارستان و منزل خاله ­اش با وحشت سپری کرده بود، به‌کندی می­ گذشت. بودن در دفتر روانکاو یادآور گیر افتادن در اتاق بیمارستان، به­ خصوص در زمانی که در محفظۀ اکسیژن قرار داشت، حبس شدن در اتاقی با درهای بسته نزد پرستار رعب ­آور و نیز بودن با مادری بود که اشتیاق زیادی برای دریافت توجه مثبتش را داشت.

ارتباط کلامی و غیرکلامی در روانکاوی سنّتی و روانکاوی تلفنی

روانکاوی از راه دور و به‌وسیلۀ تلفن با روانکاوی سنّتی و نیازمند رفت ­و آمد متفاوت است و در آن دو طرف، روانکاو و روانکاوی­ شونده، با هم در اتاق نیستند و ارتباط آنان در اصل شنیداری است. با این ­وجود، در روانکاوی سنّتی و روانکاوی تلفنی، روانکاوی گفت­ و شنیدی دربارۀ تعامل [همراه با حضور] واقعی را ترغیب می­ کند. بدن روانکاوی­ شونده در وضعیّتی قرار می­ گیرد که تحرّک اندکی دارد، به­ گونه­ ای که کنش به­ عنوان مجرایی برای تخلیه در دسترس نیست، امّا در روانکاوی سنّتی می­توان سرنخ­ های غیرکلامی بدن را مشاهده کرد. استفاده از تلفن بر گفتار و گوش دادن تحلیلی به ­عنوان شیوۀ اصلی تبادل در روانکاوی متِّکی است. هانلی (۲۰۰۵) با تداوم روانکاوی تلفنی با بیمار زنی که پس از یک دورۀ روانکاوی رودررو مجبور به نقل­ مکان شده بود، فهمید که مؤلفه ­های شهوانی انتقال بیمار آنگاه برانگیخته شد، زیرا دیگر می­ توانست بدون وجود نشانه ­های دیداری مخالف، روانکاوش را در قامت مردی جوان­ تر تصوّر کند و انتقال مادرانۀ وابسته­ وار (که پیش ­تر در جلسات رودررو انتقالی پدرانه آن را پوشانده بود) به واسطۀ تصرّف زیاد (۲۳) بر صدای آرام ­بخش روانکاو ظاهر شد. در حقیقت، تلفن در غیاب حضور لیبیدویی بدن، مسایل مربوط به صدا را دامن می ­زند (آریان و همکاران، ۲۰۰۹).

روانکاو با تمرکز کردن بر مجرای گفتاری به ­طور جدی­ تری به گوش دادن می­ پردازد. لازسکی در کار با یک بیمار زن دریافت که «برای شنیدن ظرایف تداعی ­های بیمار حضور بیشتری دارد» (۲۰۰۰، ص. ۲۴). لیفرت گفت: درمان تلفنی به تحلیل واژه ­ها و صدا تبدیل می­ شود: کلام حامل ارتباط و تعاملی تمام و کمال است و جایگزین ظاهر و تماس دیداری می ­شود» (۲۰۰۳، ص. ۱۱۷): این…نوعی جریان تحلیل مفرط است… گنجاندن «همه­ چیز در قالب گفته­ های کلامی… هدف اصلی همه روانکاوی­ ها» (ص. ۱۲۴). تجربۀ بالینی به ما نشان داده است که شکل یگانۀ بیان کلامی فرد مسایل زیادی را دربارۀ تاریخچه، فرهنگ، شخصیّت و روابط اُبژۀ درونی خاص او فراهم می­ کند. پژوهش به ما نشان داده است که مصاحبۀ دلبستگی بزرگسال برای پیش ­بینی دقیق سبک دلبستگی از الگوهای گفتاری استفاده می ­کند. زمانی­ که مجرای دیداری بسته شود، حساسیت نسبت به صدا بیشتر می­ شود. صدا مجرای جایگزینی برای فهمیدن فراهم می­ کند که علایم از طریق آن زنده می­ شوند تا بدان ­ها پرداخته شود. همان­ طور که فروید بیان می­ کند: هنگامی ­که در حال پرداختن به یکی از این علایم هستیم، خواه ناخواه پدیدۀ جالب و مطلوب «مشارکت جستن در گفت ­و شنید» را به نمایش می ­گذاریم (فروید، ۱۸۹۳، ص ۲۹۶ پانویس، ۳۷ پانویس). بااینکه در روانکاوی تلفنی نمی­ توانیم روانکاوی­ شونده را ببینیم و باید از طریق صدا ارتباط برقرار کنیم، جسم نیز به گفت­ و شنید وارد می ­شود. این موضوع در مثال زیر نشان داده شده است.

فرایند بالینی: در روانکاوی تلفنی جسم نیز به گفت و شنید وارد می شود

در مرحلۀ میانی درمان، زمانی­ که آقای م. بالاخره توانست واژگانی برای بیان آنچه موقع حبس شدن در آن اتاق و وحشت از پرستار مرد بر او رفته بود، پیدا کند؛ به سرفه ­های ناخوشایندی دچار شد و این اتّفاق برای روانکاو نیز رخ داد. روانکاو در ابتدا فکر می­ کرد که سرفه ­هایش با اضطراب عمومی پسربچه در رابطه با امنیّـش همسو شده است، ولی در ادامه تصویر بلعیدن آلت مردانه به ذهنش خطور کرد و این منبع ویژه ­تری برای اضطرابش بود که احتمالاً از طریق همسان­ سازی برون ­فکن (۲۴) به او منتقل شده بود. او از اینکه نمی­ توانست در راستای سودرسانی به روانکاوی­ شونده در مورد آن صحبت کند خجالت می ­کشید، زیرا می­ کوشید سرفه، وحشت و این تصویر خاص را سرکوب کند. سرفه­ های روانکاوی­ شونده تا سر حد استفراغ ادامه پیدا کرد. او در پاسخ به این گفتۀ روانکاو که فکر می­ کند او در تلاش برای تُف کردن یک تصویر تروماتیک است، سرانجام توانست واژه­ هایی پیدا کند و ترومای مجبور شدن به انجام رابطۀ دهانی و ترسیدن از بازگویی این واقعه برای والدینی که او را باور نمی­ کردند، بر زبان آورد. روانکاوی­ شونده تکانۀ استفراغ را به­ عنوان میل به بیرون انداختن منی فهمید. روانکاو حالش بهتر شد و کار ادامه پیدا کرد، روانکاو و روانکاوی­ شونده آنچه رخ داده بود را مرور کردند. آقای م. گفت:

فکر می­کنم این تنها شیوۀ انتقال وقایع بود، چیزی که من در ذهنم سرکوب کرده بودم. این در لحظه­ ای بر من آشکار شد که برای شما هم اتّفاق افتاد. وقتی شما اینگونه بهم ریختید، به ذهنم آمد که بیماری من نیز برای مادرم خیلی سنگین بوده است. من نتوانستم خودم را پیدا کنم، همان­طور که شما هم خودتان را گم کردید. من نگران بودم که به شما صدمه بزنم، نگران بودم که آلودگی­ ام به شما سرایت کند (همان­گونه که اتّفاق افتاد). در آن لحظه احساس ناامیدی شدیدی داشتم و به‌سختی می­ توانستم نفس بکشم. وقتی آرتور مرا مورد آزار قرار می ­داد، دشواری نفس کشیدن خیلی بیشتر از جنبه ­های جنسی واقعه مورد توجه قرار گرفت. من همیشه نگران جان به در بردن از دست او بودم، همان­طور که به لحاظ روانی با شما اینگونه شدم.

آقای م. و روانکاوش با مرور همکارانۀ این توالی به فهمی مشترک در مورد وحشتناک بودن این رویداد، شرم ناشی از تسلیم شدن در برابر آن، میل به تُف کردن ابژۀ دگرآزارکام (۲۵) و اشتیاق برای دریافت پاسخی همدلانه رسیدند. همدلی نه فقط در زمان وقوع آزار جنسی، بلکه در آن لحظه از جلسه که روانکاو غافلگیر شد نیز غایب بود. در نبود سرنخ ­های دیداری و واژه­ ها، اضطراب آن لحظه در قالب همسان ­سازی برون­ فکن و به شکلی واقع ­نما منتقل و به­ روشنی دریافت شد و به کلام درآمد.

ذهن ناآگاه تعامل گر در روانکاوی تلفنی

در جلسات رودررو ذهن ناآگاه روانکاو و روانکاوی­ شونده در بافتار حضور جسمانی با هم تعامل می­ کنند؛ جایی که میل و پرهیز برانگیخته می­ شود و یادآوری حیات جنسی کودک، تجارب نخستین را هدایت می­ کند و به رفتارهای ناشی از خاطرات ضمنی دسترسی می­ یابد (ساکس، ۲۰۰۳، ص. ۲۹). با این­ وجود، در جلسات تلفنی یا VOIP، تُن صدای روانکاو تنها تولیدکنندۀ پاسخ جسمانی در روانکاوی­ شونده است و عکس آن. در واقع، روانکاو نمی­ تواند پاسخ جسمانی روانکاوی­ شونده را ببیند، امّا از مشاهدات دیگری مانند تعلّل، گریان بودن، بند آمدن تنفس، و تغییر تن صدا استفاده می ­کند؛ نشانه­ هایی که از واژه ­ها بیانگرتر هستند.

روانکاو با تغییر از تجربۀ رودررو به جلسۀ تلفنی، با تصویرسازی از فردی که در سالن انتظار می­ نشیند، وارد اتاق می ­شود، روی نیمکت دراز می ­کشد و در پایان اتاق را ترک می­ کند، فرایند گوش دادن را آغاز می ­نماید. روانکاوی­ شونده نیز تصویرسازی متناظری در رابطه با روانکاو در صندلی تحلیلی دارد. در جلسات تلفنی که سرنخ ­های غیرکلامی وجود ندارد، این تصاویر حضور پُررنگ­تری ایفا می ­کنند. با پیشروی جلسات، صدای روانکاو که از طریق هدفون یا بلندگوی حاضر در اتاق منتقل می­ شود، تصویری آمیخته با عواطف مرتبط را برمی ­انگیزد. صدای ضمیر ناآگاه از طریق تداعی، لحن عاطفی، تعلّل، لغزش، و سکوتی منتقل می­ شود که حامل حسی است که وضعیّت درونی روانکاوی­ شونده را نشان می­ دهد. در اینجا تفاوتی با روانکاوی رودررو دیده نمی­ شود، جایی که روانکاو در لحظه به روانکاوی ­شوندۀ خوابیده روی نیمکت می­ نگرد ولی چشمِ ذهنش، فرد را در موقعیّت­ های مختلف زیادی در گذشته، حال و آینده به تصویر می­ کشد؛ الان در اتاق درمان و در زندگی بیرونی بر مبنای جریان تداعی­ ها. شاید فکر کنیم که تصویر واحدی از خود و بیماران­ مان در فضا داریم ولی تصاویر و فضاهای مختلف زیادی در مغز رمزگذاری می­ شوند (فراری، ۲۰۱۰). گذشتۀ فراموش­ شده در جلسۀ اینجا و اکنون آفریده می­ شود تا روایت کامل ­تری از تاریخچۀ فرد به دست آید (بامبرگ، ۲۰۰۹).

وقتی با کار کردن از طریق تلفن یکی از مسیرهای ارتباط بسته می ­شود، به دلیل وجود مجراهای چندمدلی ارتباط، مسیرهای دیگر [این خلاء] را جبران می­ کنند (آندرسون و همکاران، ۲۰۰۹). ارتباط ناآگاه می­ تواند از طریق مسیرهای شنیداری، دیداری و حسی اتّفاق بی­افتد. زبان از دل سامانۀ حسی-حرکتی طنین­ انداز می­ شود: واژه ­ها برانگیزانندۀ هیجان­ ها هستند. ارتباط شنیداری خالص از طریق تلفن، آفرینش تصویری دیداری را برای شنونده دامن می ­زند که سپس در قالب واژه­ ها جلوه­ گر می­ شود، همان­طور که در روانکاوی سنّتی این اتّفاق رخ می­ دهد. میرکین (۲۰۱۱) با مقایسۀ یادداشت­ های مربوط به فرایند جلسه از جلسات تلفنی و سنتّیِ روانکاوی­ شونده ­ای واحد، نتوانست آنها را از هم متمایز کند. همکاران من نیز در یک گروه کاری روانکاوی تلفنی قادر بدین کار نبودند (شارف، ۲۰۱۱).

روانکاوی تلفنی: موارد کاربرد و موارد منع

اگر روانکاوی­ شونده توانایی حفظ ائتلاف درمانی و سهیم شدن در مسئولیت مدیریت محیط  درمان را نداشته باشد، روانکاوی تلفنی امکان ­پذیر نیست. زمانی­ که روانکاو یا روانکاوی­ شونده به گوش­ سنگینیِ درمان­ نشده مبتلا باشد؛ زمانی­ که یکی از آنها خیلی آرام یا نامفهوم صحبت کند یا بیش ­از حد سکوت کند، اجرای روانکاوی تلفنی ممکن نیست. وقتی­ که روانکاوی­ شونده ویژگی­ های مرزی با کنش ­های خودکشی­ گرا دارد؛ وقتی­ علی­رغم اینکه یک روان­پزشک محلی مایل به پذیرش مسئولیت پزشکی ارزیابی خطر، تجویز و بازبینی عوارض جانبی دارو است، نیاز به دارو دیده می­ شود؛ و وقتی­ که علی­رغم حفظ هشیاری مصرف مواد وجود دارد، روانکاوی تلفنی گزینه ­ای عاقلانه نیست. اگر نبود جلسات رودررو روانکاو را مضطرب گرداند و نتواند بر تصویرسازی روانکاوی­ شوندۀ غایب تکیه کند و حس بریدگی به او دست دهد، روانکاوی تلفنی گزینۀ خوبی نیست. با این ­وجود، روانکاوی تلفنی برای تجزیۀ وابسته به تروما امکان­ پذیر-و شاید راحت ­تر-است، زیرا روانکاوی­ شونده به خاطر افشای بخش­ های جداشدۀ خودش کمتر خجالت ­زده می­شود، چون تغییرات جسمانی ­ای که هنگام نمایش بخش کودکانه ­اش ظاهر می ­گردد، دیده نمی ­شود. در تحلیل «افراد مبتلابه ترومای شدید، تلفن فضای ضروری را فراهم می­ کند تا آنان بتوانند بر ترس ­های مربوط به صمیمیت غلبه کنند.

روانکاوی تلفنی در مواقعی که روانکاو و روانکاوی­ شونده با شرایطی رو به ­رو می­ شوند که مانع تداوم تحلیل است، کاربرد دارد. دلایلی مانند مسافرت کاری، نقل ­مکان، بیماری­ ای مثل هراس (۲۶) و تعهداتی که با شرکت در جلسات در طی ساعت­ های ممکن تداخل می­ کند. روانکاوی تلفنی را می­ توان برای افرادی که در کشورهای دیگر زندگی می­ کنند، به کار گرفت، حتا زمانی­ که فرایند بالینی پیش ­تر استقرار پیدا نکرده است. این کار امکان ملاقات روانکاوی­ شونده برای ارزیابی، برقراری ائتلاف درمانی ابتدایی و حصول توافق برای جلسات رودررو با فواصل زمانی مناسب را فراهم می­ سازد. اگرچه ترجیح بر این است که فرایند بالینی پیش­تر استقرار پیدا کرده باشد، گِلمن (۲۰۰۱) گزارش داد که روانکاوی پیش از ملاقات بیماری که در کشوری دوردست زندگی می ­کند، آغاز می­ شود و کارلینو  (2011) روزی را پیش ­بینی می ­کند که جوانان با وجود زیستن در مکانی که به یک مرکز روانکاوی نزدیک است، روانکاوی تلفنی را ترجیح می ­دهند. درهرصورت، کاربست روانکاوی تلفنی هنوز آزمایشی است، لذا روانکاوی­ شونده باید پیش از توافق بر سر روانکاوی­ تلفنی این موضوع را بیان کند و به روانکاو توصیه می­ شود که برای مطالعۀ بیشتر با گروهی از همکاران باتجربه­ تر در این حوزه مشورت کند.

تجربۀ سودمندی بالینی روانکاوی از طریق تلفن یا اینترنت دارای تلویحاتی برای گسترش فرصت ­های آموزشی برای دانشجویان در مناطق دوردست و گسترش روانکاوی می­ باشد. پرسشی که روانکاوی تلفنی با آن رو به ­روست این است که آیا این روش در زمینه ­های تقویت رؤیاپردازی، تداعی آزاد، مقاومت و تجربۀ انتقال-انتقال متقابلی که به‌قدر کافی نیرومند باشد، به‌اندازۀ روانکاوی رودررو مؤثر هست که دانشجویان را از کارکرد ناآگاه، شکل­گیری دفاع­ های منش و مهارت ­های تفسیری برای دستیابی به کنش درمانی خاطرجمع کند؛ به‌طوری‌که بتوانند روانکاوان کارآمدی در کار با روانکاوی­ شوندگان خود شوند (ساکس، ۲۰۰۹). می­ توان همایش­ ها را در قالب نشست­ های تلفنی یا VOIP با دوربین وب، برای دانشجویانی در مناطق یکسان یا متفاوت برگزار کرد. آموزش روانکاوی می­ تواند در شرایط خاصی برای دانشجویان مجاز باشد. زمانی­ که دانشجویان روانکاوی در مناطق مختلف تجاربی در زمینۀ روانکاوی از طریق تلفن و اینترنت اندوختند و روانکاوانِ پژوهشگر نتایج پژوهشی خود در رابطه با اثربخشی بالینی آن را منتشر کردند، آنگاه شاید بتوان روانکاوی تلفنی را با اطمینان به­ عنوان جایگزین یا روشی مکمل در کنار روانکاوی فشرده برای دانشجویان محروم [از امکان آموزش مستقیم] پیشنهاد داد و بدین ترتیب آموزش روانکاوی را به مناطق دوردست کشاند. «اگر می­ خواهیم که درمان روانکاوی بیمارپسند و آموزش روانکاوی دانشجوپسند را ارایه کنیم، باید دیدگاه­ مان نسبت به استفاده از تلفن را تغییر دهیم» (ریچاردز، ۲۰۰۳، ص. ۳۲).


نتیجه گیری

بعضی روانکاوان معتقدند که  تقویت روانکاوی به‌وسیلۀ فنّاوری، هنری حرفه­ ای که بر پایۀ کیفیت ارتباط ناآگاه استوار است، نمی ­تواند از محدودیت­ های مسافت فراتر رود. دیگران اظهار کرده­ اند که ارتباط ناآگاه و فرایند تحلیل می ­تواند در روانکاوی تلفنی یا VOIP نیز به همان شکل روانکاوی رودرروی سنّتی اتّفاق بی­افتد. کاستی مربوط به نبود ارتباط واقعی حضور فرد، در هنگامی‌که روانکاوی­ شونده با تلفن یا VOIP به همراه وب­کم تحلیل می شود، پذیرفته­ شده است و این خلاء انکار نمی­ گردد. «ما با نشان دادن حساسیت نسبت به آنچه از دست می­ دهیم، بیماران­ مان را کمک می ­کنیم تا در برابر احساس­ های مربوط به فقدان گشوده ­تر باشند» (لازسکی، ۲۰۰۵، ص. ۱۰۸). سپس ما و روانکاوی­ شوندگان آزاد خواهیم بود تا برای برقراری ارتباط ناآگاه از طریق صدا به فهم دقیقی دست پیدا کنیم. این ایراد که روانکاوی تلفنیِ نُوظهور شیوه ­ای فریبنده، مدگرایانه و ضعیف است که نمی ­تواند انتقال را تفسیر کند (آرجنتیری و مهلر، ۲۰۰۳) بیشتر مناقشه­ ای دربارۀ فلسفه ­های مختلف روانکاوی است تا اینکه به خود روانکاوی تلفنی مربوط باشد (زالسکی، a2003).

نویسنده حامی این دیدگاه است که روانکاوی از طریق تلفن، VOIP و فنّاوری ویدئویی در شرایط خاصی کاربردپذیر هستند تا پیوستگی فرایند تحلیل تقویت شود. روانکاوی به­ طور روزافزونی در کار بالینی و آموزشی خود از تلفن، نشست تلفنی و VOIP استفاده می­کند. روانکاوی فرصتی برای گشودن مسیرهای جدیدی برای فهمیدن و گسترش نفوذ خود به مرزهای جدید می­ یابد.


پی نوشت :

(۱) Perceptions

(۲) Telephone headset attachment

(۳) Voice Over Internet Protocol

(۴) Skype

(۵) Containment

(۶) Holding

(۷) Suspended attention

(۸) Sexuality

(۹) Neurotic

(۱۰) Perversion

(۱۱) Psychosis

(۱۲) Persecutory

(۱۳) Part-object

(۱۴) Projective identification

(۱۵) Regression

(۱۶) Enactment

(۱۷) Ideal object

(۱۸) Rejecting object

(۱۹) Exciting object

(۲۰) Central ego

(۲۱) Anti-libidinal ego

(۲۲) Figure

(۲۳) Hypercathexis

(۲۴) Projective identification

(۲۵) Sadistic object

(۲۶) Phobia